ی هفته پیش تو خونه بحثمون شد
بابام با دست زد تو دهن مامانم
نگا کردم دیدم مامانم داره اشکاش میریزه
آخه مامانم مریضم هست
از اون موقع تل حالا همش اون لحظه مامانم ک گریه میکرد جلو چشمه
ی هفته گذشته اما از فکرم نمیره
خیلی سعی دارم خودمو مشغول کنم با چیزای مختلف
ولی نمیشه ک نمیشه
تمرکز هیچ کاری ندارم
حتی شبا بزور خوابم میبره تقریبا تا نیمه های شب بیدارم
چیکار کنم ب نظرتون