برادرشوهرم پسرشو دو روزه اورده گذاشته پیش من واقعا اعصابم نمیکشه
اصلا دست خودم نیست نمیتونم چندروزی تحمل کنم
شلوغم میکنه دخترمو دق میده
دست خودم نیست بخدا من کلا از همه چی چندشم میشه حتی مثلا تو لیوان دختر خودم نمیتونم چیزی بخورم بعد این حتی چیزی دست میزنه هم من چندشم میشه نمیدونم چیکارکنم
کاش خدا کنه یا این اخلاقم درست بشه یا بیاد ببرتش
باردارم هستم دوران ویار
خواهر شوهرم چندوقت پیش ویارش بود برادرشوهرم زنگ زد گفت برو خواهرمو بیار جند روزی پیش خودت حالش خوب نیس
حالا تو ویار من بچه شم اورده اتداخته سرمن
بچه هیچ کس قبول نکنید یه مو از سرش کم بشه مگه ولت میکنه
چرا گذاشته پیش شما؟
مسئولا خیلی سنگینه
مادرش کجاس
من چندشم نمیشه ولی منم از بچه ها خوشم نمیاد.
برادرشوهرت چه پرروعه
من بخدا دست خودم نیست
باردارم هستم با این اخلاقام میترسم خدا بخاد عوضشو ازم دربیاد خدای نکرده زبونم لال بچه ام مشکلی داشته باشه
ولی بخدا دست خودم نیست
دیشب برنجو فوت میکرد کل برنج از قاشق پخش میشد رو سفره
حالم از سفره بهم میخوره
بزرگم هست ۸ سالشه متوجه میشه چیزی بگی
بجه هم کلا یادش نمیره اینچیزا
نمیدونم چیکارکنم
بدش میاد قهر میکنه زود باباش
بعدهم ما وقتی خونه مادرشوهرم میریم
دختر منم میره خونه اونا
حالا چیزی بگم میگه چرا بچه توهمش خونه ماس
ولی بخدا فرق دارن اینا من خودمم اونجام میرم میارمش یا سر میزنم خودشم حیاط اینا بزرگ من اینجا هی میگم نره از بالکن بیوفته درو باز نکنه بره شهر بزرگ از کجا پیداش کنم
یا من خیییلی از بچه بدم میاد نمیتونم تحمل کنم
