از یه شهر دورررررررر از جنوب شرقی کشور به شمال غربی
فامیل نبود دوست مجازی بود اومده بود یهدهفته خونمون یعنی دهنمونوسرویس کرد اینو نمیخورم اونو میخورم غذاهای ماهم گوووووشت باید باشه. صبحونه پنیر چیه میخورین ماباید کره بادام زمینی یا ارده یا هزار کوفت دیگه (واقعا ماهیچی کم نمیزاشتیما صبحونه مثلا پنیر خامه کره مامانم خاگینه درست میکرد)
نشسته بود از گوگل تمام شهررومیگشت عکسشو پیدا میکرد صبح مثل وزغ زل میزد به آدم پاشین بریم اینجا فک کن لنگ ظهر (ساعت ۲)بری بام شهر😄😄😄
از دیشب که رفته مامانم له شده چسبیده به زمین از خستگی🙄🙄🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️ما ترکیم خیلی تعارفی هستیم هیج جا فک نکنم بتونیم راحت باشیم فکرشو بکنین اینا اومده بودن لباس کمدرو باز کرده بودن براخودشون انتخاب میکردن
داشتیم میرفتیم بیرون یهو برگشتم دیدم دخترش مانتوی منو تنش کرده اونقدرم خوشحااااال بود😂😂😂دعا دعا میکردم باخودش نبره🤦♀️🤦♀️🤦♀️