کوچیک ترین تصمیمی که گرفته میشه سریع تو مهمونی میگه حتی میبینه که ما حساسیم دوست نداریم تا چیزی قطعی نشده بگیم بازم تکرار میکنه و با پوزخند بهمون نگاه میکنه. چیزی هم میگیم شروع میکنه داد و بیداد که من مثل شما دروغگو نیستم شما دینتون چیه و فلان:| مثلا ما میخوایم بریم جایی خواهرم نمیاد میگه نگو یا اگه پرسیدن بعد یگو سریع زنگ میزنه آره من و فلانی میایم اون نمیاد. خب یعنی چی😭😭😭 چیکار کنیم؟:(
«بارالها…از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم،نكند فرق به حالم ....چه براني، چه بخواني…چه به اوجم برساني،چه به خاكم بكشاني…نه من آنم كه برنجم،نه تو آني كه براني..نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم،نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي...در اگر باز نگردد…نروم باز به جايي،پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي ...كس به غير از تو نخواهم،چه بخواهي چه نخواهي...باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...❤️🩹»