دوستان شوهر من نظامی هستن و یه هفته ی بار دو هفته یه بار میاد خونه اکثرا ماموریته خیلی هم آدم خوب و مهربونیه اصلا نه دست بزن داره و ن چیزی همین بیست دقیقه پیش داشت باهام شوخی میکرد من خیلی روی نیشگون حساسم به خدا دست خودم نیست وقتی یکی بهم دست میزنه یا نیشگون میگیره خیلی عصبی میشم خودشم خوب اینو میدونه گفتم نکن ب نیشگون محکم تر از لپم گرفت از دستم در رفت ی سیلی محکم بهش زدم بخدا عمدی نبود به جون دخترم عمدی نبوده 😭😭💔همون لحظه هم ازش معذرت خواهی کردم بعد دستشو کنار کشید از اون موقع باهام سر سنگینه بگین چطوری از دلش در بیارم 😭💔به قدری ناراحتم حد نداره لطفاً کمکم کنید
از یه سنی به بعد آدم دیگه وقت نداره بشینه گریه کنه مجبوره همراه اشک ریختن رانندگی کنه غذا بخوره ظرف بشوره یا به بقیه کارای عقب مونده برسه 👋 هیچ کسی به خاطر دیر ازدواج کردن نمرده، اما خیلیها به خاطر این که آدم اشتباهی رو انتخاب کردن، از بین رفتن.از دست دادن قطار خیلی بهتره از اینه که خودت رو زیر چرخهای زندگی مشترک بندازی.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ترندی که معنی و مفهوم نده حماقتهمنم همینو گفتم چرا هر چیزی میبینید تکرار میکنید حالا مثلا که چی؟بیال ...
حالت خوش نیستا
خدا بهت آرامش بده واقعا
حس میکنم خیلی در عذابی
ببخشید من وقت و انرژی کافی برای کمبود عقده و کمبود شما ندارم
سر بقیه خالی کنید
روز خوش
ریپلای کنی هم نمیخونم
چنل تلگرامم: https://t.me/happyordibehesht نقش من این نیست سنگر بگیرم ،،، فقط بگم نمیشه و تهشم بمیرم ،،،یه روزی دنیاست که میرقصه به ساز من،،، خودمو میشناسم عقب نمیرم،،،