2777
2789
عنوان

کیا با بچه جدا شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 355 بازدید | 43 پست
خب اگه قراره با خانواده بمونی میتونی بچه رو بسپری به مادرت

خب مادرم روستاست. اونوقت دیگ نباید کارکنم . مث این بدبخت بیچاره ها باید بمونم تو خونه. بعد این پیرمردا میان طرفم!

من بچم کوچیکتر از بچه شما بود که جدا شدم و تا زمانی که بچم غذای سفره بخوره حرف بزنه سرکار نرفتم 

گاهی ما را بازنده می‌دانند؛آنان که حتی یکبار همبازی سرنوشت ما نبوده اند ...!

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اولش سخت من با بچه 42 روزه جدا شدم ...اما سخت سخت سخت بود...اما اللان راحتم آرامش دارم

بچت چندسالشه الان؟ عزیزم انشالله همیشه قوی باشی. خیلی سختمه. من اصلا انقد مظلوم و بی اعتماد بنفس نبودم. تمام وجودم از بین رفته. دوس دارم جدابشم. دوس دارم دیگ انقد استرس نداشته باشم

الان دختر زیبای من حدود9 سالشه...قوی باش به خودت احترام بزار ..

عزیزم الهی موفقیتشو ببینی. حضانتشو پدرش بهت داد؟ آخه این لعنتی میدونم خون منو میکنه تو شیشه سر دخترم. میخاد منو عذاب بده هم بیشتر.

بعدش کجا‌گذاشتی بچتو؟؟

الان که دیگه بزرگتر شده بچه رو گذاشتم پیش مادرم خودم سرکار رفتم دوستانه میگم از بچت نگذر یه دوسال تحمل کن خودت از بچت مراقبت کن بعد مث من بزارش پیش مادرت برو سرکار 

گاهی ما را بازنده می‌دانند؛آنان که حتی یکبار همبازی سرنوشت ما نبوده اند ...!

عزیزم الهی موفقیتشو ببینی. حضانتشو پدرش بهت داد؟ آخه این لعنتی میدونم خون منو میکنه تو شیشه سر دخترم ...

الان مث قدیم نیس مصلحت بچه مهمه اگه خودش نخواد بره پیش پدرش بازم میزارن پیش شما بمونه 

گاهی ما را بازنده می‌دانند؛آنان که حتی یکبار همبازی سرنوشت ما نبوده اند ...!

الان که دیگه بزرگتر شده بچه رو گذاشتم پیش مادرم خودم سرکار رفتم دوستانه میگم از بچت نگذر یه دوسال تح ...

عزیزم. عقلم میگه ی دوسال صبرکنم یکم از لحاظ روحی و مالی قویتر بشم بچمم بزرگ تر بشه. ولی بازم نمیتونم خیلی اذیتم. دوسش ندارم دلم نمیخاد نزدیکم بشه. الان چندسالشه عزیزم؟

عزیزم الهی موفقیتشو ببینی. حضانتشو پدرش بهت داد؟ آخه این لعنتی میدونم خون منو میکنه تو شیشه سر دخترم ...

شوهر من کثافتی بود اما من زرنگ بودم ازش حق طلاق و حضانت گرفته بودم بعدم فرستادمش زندان ... 7 سال اونجا تشریف داشت... خخخخ.. خودم بردمش کلانتری بعد گفتم حکم جلبت رو دارم .. خشک شده بود...چهرش اون ساعت به 300 میلیونی که سر من و بابام کلاه گذاشته بود میرزید...

شوهر من کثافتی بود اما من زرنگ بودم ازش حق طلاق و حضانت گرفته بودم بعدم فرستادمش زندان ... 7 سال اون ...

چرا ۷ سال زندان بود؟ منم حق طلاق گرفتم ولی حضانتو نمیده. عمرا بده. 

عزیزم. عقلم میگه ی دوسال صبرکنم یکم از لحاظ روحی و مالی قویتر بشم بچمم بزرگ تر بشه. ولی بازم نمیتونم ...

منظورم اینه الان که میخوا جدا شی بچتم ببر باخودت خونه مادرت تا دوسال صبر کن بعد برو سرکار 

بچه من الان ۴ نیم سالشه

گاهی ما را بازنده می‌دانند؛آنان که حتی یکبار همبازی سرنوشت ما نبوده اند ...!

اگ خودش بزرگتر شد دلش پدرشو خاست چی؟ از این خیلی میترسم. ب شدت باباییه

میدونم برات سخته ولی بزار بچه هرکجا راحتتره بمونه اینجوری کمتر آسیب میبینه 

گاهی ما را بازنده می‌دانند؛آنان که حتی یکبار همبازی سرنوشت ما نبوده اند ...!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز