شکاک شدم
به همه چیز شک میکنم
بعده دیدن خیانتش شکاک شدم بدددددددد
آدم رفتن نیستم 😞
نه پولشو دارم نه خانواده م از لحاظ مالی انقد اوکی اند که بخان ساپورتم کنن
دلمم نمیاد دخترم بچه طلاق شه زیر دست نامادری و هزارتا داستان و.......
از ترس اینکه همه مردا خیانت کنن میترسم جداشم لاقل این پدر خوبیه
ولی آرومو قرار ندارم
دائم دلم میخاد چک کنم
دلم میخاد همش خونه باشه جایی نره
پیام میاد گوشیش حالم بد میشه دوس دارم ببینم کیه ولی جلو خودمو میگیرم
میره بیرون پیش رفیقاش حالم بد میشه.همش مکالمه رو طول میدم که بلکم صدای رفیقش بیاد بفهمم پیششه حالم خوب شه
خابای بد میبینم
میزنگم درحال مکالمه س حالم بد میشه
از کارت پول برداشت میکنه میگم نکنه هنوزم باهاشه دارن آبمیوه ای کوفتی میخورن
هرکار گفتم شوهرم انجام داد ( از پسورد و ...... اینا منظورمه)که خیرسرم شکم رو بزارم کنار
ولی فکرای منفی مثل خوره افتاده به جونم
مودی شدم یه لحظه خوبم یه لحظه غمگین
یه لحظه حرف میزنم یه لحظه سکوتم
یه لحظه میخندم یه لحظه یادش میوفتم چشام اشکی میشه
خسته شدم 😔😔😔