ببین ۱ هفته دیونم کرده
قبلا اینطوری نبود ۱ هفته اینطوری شد
گیر داده بهم خیانت کردی
یه شل گفت می خوابم گفتم شب بخیر
اون خوابید من چند وقته شبا خوابم نمی بره بعد اون شب استرس هم داشتم
تا صبح نتونستم بخوابم
ساعت ۱۲ رفتم تو یه برنامه سریع ۵ دقیقه نشده اومدم بیرون
فقط بخاطر این رفتم ببین اون رفته یا نه دیدم نرفته
منم سریع اون برنامه رو براهمیشه پاک کردم
بعد ساعت ۵ می دونستم بیداره بهش پیام دادم صبح بخیر خوبی
این حرفا
خلاصه فرداش دعواهای که چرا رفتی اونجا تا صبح بیدار بودی حتما باکسی چت کردی
خیانت
الان ۱ هفته موضوع اینه خیانت
میگم به هرچی ی قسم نکردم
می گه باور نمی کنم
دیگه خستم کرده بخدا
امروزم که برگشته می گه اهمیت نمی دی
برگشته می گه مامانت گفت من بدرد نمی خورم برا ازدواج
تقصیر خودمه البته خودم بهش گفتم
مامانم ازچهره اش خوشش نیومد قدش بلند وهیکلی می گه مثل غول هی
منم به این گفتم
می گه خیانت همش
گفتم ثابت کن
می گه نیازی به ثابت کردن نیس معلومه
بخدا دلم می خواد تا می خوره بزنمش