عصري به شوهرم گفتم مامانم يه كم حالش بده بريم بتابونيمش
يه كم برديمش كنار اب
باهاش حرف زدم
اما خب هرچقدم من بگم فايده نداره
اون از درون شكسته
ميگه حيف جوونيم
مامانم انقد خوشكل و با كلاسه
اون با تلاشش هممونا موفق كرد تو تحصيل
بابام يه مرد بي جنبه ي بي سياست
البته ما خيلي بابايي بوديم