من سلطاان سوتی ام یه سوتی بدییی تو سوپر مارکت دادم بیاید براتون بگم

واااای خدااااا چقد خندیدم ب این😂

😑😑😑😑😑😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

من ذاتا خیلی باهوشم 

اما دقیقا مث تو حواس ندارم چون معمولا فکرم جای دیگه مشغوله نمیدونم دوروبرم چ خبره

مثلا اونروز بابام اومده بود مدرسه دنبالم فک کن ماشینش دقیقا جلو در مدرسه بود 

من از مدرسه دراومدم با دوستم .یه نگا ب ماشینا کردم چنبار گفتم بابام نیومده تو برو بعد دوستم گف نه میمونم بحرفیم تنها نمونی 

بعد دیدم بابام بوق زد چرااا نمیایییی؟؟؟ینی خجالت کشیدم از خنگیم ماشین دقیقا جلوم بود 

چون حواسم ب یه چیز دیگه مشغول بود ب امتحان فکر میکردم کلا نمیدونستم دورو برم چخبره

منم اتفاقا یبار به خاله شوهرم که از کربلا اومده بود تو جمع گفتم زیارتتون مبارک😂😂😂ولی مال تو بدتر از منه😂😂😂

بابات چی گفت

من دانشجو بودم داشتم یک کنفرانسی میدادم بجای اینکه بگم امام زاده ها مقدس و ... هستن گفتم حرامزاده ها 

یبار رفتم کافی نت یکی اونور پشت شیشه بود ینی صاحب مغازه ک البته میدا نبود اصلا. یکیم اینور شیشه نشسته بود رو صندلی ینی مشتری.... بعد من هی ب مشتری میگفتم سلام. سلام آقا.آقا؟ ببخشید آقا. آقا ی برگه از این طرح میخواستم چاپ کنید برام گوشیمو نشون میدادم... دیدم هی محل نمیده خدایا چرا هیچی نمیگه مگه کره.... بعد فهمیدم این مشتریه خب صاحب مغازه اونوره شیشست نمیدونم چرا واقعا همچین شده بودم اون روز

من تو خیابون یهوباخودم لبخند میزنم میبینم ملت دارن نگاه میکنن یادحرفهای خنده داری که با اطرافیان زدیم میفتم 

تو روحت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چه بی ادب

اسی توروخدا فقط تو تعریف کن خیلی دوس دارممم

دقیقا وقتی فکر درگیره و مشغله فکری زیاده دیگه نمیتونی ناخودآگاه بدنت هم واکنش نشون میده

روز پزشک بود و شب رفته بودم پیش دکتری که همیشه میریم..

وارد شدم گفتم سلام دکتر شبتون بخیر روزتونم بخیر :/

( میخواستم بگم روزتون مبارک) خندید گفت ممنون 

به بچم که نسخه داد میخواستم بگم برامنم آزمایش بنویس گفتم منم دکتر خودتونم واسم آزمایش بنویسین 🫤

میخواستم خیر سرم بگم مریض خودتونم

من 🫥

دکتر 😧😑

من سوتی یکی از اقوام رو میگم

فامیل ما اسمش زهراست یه سری میره حرم امام رضا یه چی تحویل بده خادم امانتداری میخواد اسمش رو بنویسه

میگه اسمتون فامیلیش رو میگه بعد خادم میپرسه اسم کوچیک اینم تا اون موقع معنی اسم کوچیک رو نمیدونسته فکر کرده باید اسمش رو نصف کنه گفته زه خادم گفته خارجیه؟🤣

یعنی اسمشو که گفت همه مرده بودن از خنده😃

چند سال پیش تازه ازدواج کرده بودم یه جورایی شیر پاستوریزه بودم 

رفتم مغازه خیار شور بخرم بعد یه پسر بچه هفت هشت ساله هم بود خیار شورارو داخل پلاستیک ریخت داد به من بردم گذاشتم رو ترازو بایه حالتی و با صدای بلند گفتم آبشو برام نریییخت خاک دوعالم تو سرم دیدم مرده پوز خندی زد به پسره گفت پسر چرا آبشو برا خانم نریختی اصلا تو باااغ نبودم تا مدت ها با خودم می گفتم فروشنده چرا با تمسخر و یه حالتی بد گفت...؟!! خلاصه اینکه بعدها فهمیدم چه گندی زدم ...مشکل اینجاس هیچ‌وقتم یادم نمیره