اسی خیلییییی خوبییییی🤣🤣🤣
عیب نداره اینجور وقتا خودتم بخند باحاله😂😂
بچه یکی از فامیلامون فوت کرده بود رفتم برای تسلیت گفتم خدا قبول کنه بعدش از خجالت مردم
میخوای من بگم چکار کردم تا ببینی سلطان سوتی منم بقیه آدامو درمیان
رفتم بانک برای درخواست وام رفتم پیش رییس عید چون باردار بودم رییس گفت بشین من نشستم آبدارچی اومد بهش گفت قهوه بیارم یا چایی من سرم توگوشی بود گفتم ممنون من اهل قهوه نیستم چایی هم تازه خورده یکم آب بهم بدین سرم آوردن بالا همه داشتن بهم میخندیدن من دیگه اون بانک نرفتم
منم مثل تو گیجم
مامانم هر وقت میره چشم پزشک معاینه بشه. دهنش تا آخر باز میکنه چشماشم میبنده. بدون استثنا همیشه همین مکافات رو داریم باهاش
رفتم مشهد میخواستم بگم سنگ قبر نزدیک امام رضا هستش گفتم رییسی رو کنار امام رضا کاشتن
یه بار هم خونه یکی از فامیلامون دعوت بودیم ته دیگ گرفتن تو فکر بودم برداشتم و بلند گفتم اللهم صل علی محمد و آل محمد.همه زدن زیر خنده 😂😂😂😂
