2777
2789
عنوان

من سلطاان سوتی ام یه سوتی بدییی تو سوپر مارکت دادم بیاید براتون بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 235162 بازدید | 1259 پست
بجاش من خیلی هواس پرتم

میدونی من حواس پرت نیستم که خیلیی هول و عجولم

مثلا تو شرایط عادی تو خونه عجله دارم راه میرم میخورم به در و دیوار پام میخوره به مبل سوتی هامم بخاطر هول بودنمه    

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

یبار ما رفته بودیم هتل کیشبعد اونجا صبحانه سلف سرویس بود و منم رفته بودم واسه خودم نون بیارمیه تستر ...

وااای😅😅😅😅

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بسکه نشخوار ذهنی داریم من چند روز قبل رفتم باشگاه به مربی گفتم پسرم امتحان داره باید زودتر برم بعد ر ...

ای وای 

امان از نشخوار فکری

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

رفته بودم ی مغازه بزرگ اون قسمتی ک لباس زیر داشت چنتا برداشتم اون قسمت ی فروشنده خانم دور میزد بهش گفتم برو پیش صندوق اینارو بزار پلاستیک ک اون آقا ک حساب می‌کنه متوجه نشه چیه بعد چند دقیقه من میام مثلا . خلاصه چنتا پسر هم باهم میان خرید پلاستیک لباس زیر منو اشتباهی برمیدارن میرن😂 حالا منم منتظر کارت کشیدن بودن صندوقدار آقا هی اونارو صدا میزد اشتباهی بردین برگردین😁برگشتن همه باهم منفجر شدیم از خنده البته من قرمز شده بودم با اونهمه احتیاطی ک کرده بودم و نقشه ای ک کشیده بودم بدتر همه فهمیدن من چی خریدم 

شما هم تو گوشی هزارتا اسکرین شات دارین ک هیچوقت نمیخونیدش ... توی اینستا کلی پست ذخیره کردین ولی یبارم بهش سر نزدید یا فقط من اینطورم  😑😐 سنگین ترین عمل در روز قیامت صلوات بر حضرت محمد ص و خاندانش هستش حتی اگ وقتم تو این سایت گاهی تلف شده ولی همراه نی نی سایتی ها ترازوی عمل خوبم سنگین تر شده با صلوات پی در پی فرستادن 😁چ فرهنگ خوبی داره اینجا ....حالا ی صلوات منو مهمون کنید تشکر 😜علت انتخاب پروفایلم اینه ک در روز شهادت حضرت رقیه عضو اینجا شدم هیچ چیز این دنیا اتفاقی نیست شاید هزاران درس ازینجا گرفتم
سوتی فقط من چندسال پیش دندونپزشکی بودم دکتر گفت برو رو صندلی بیمار گفتم با کفش گفت اره برو مشکلی نیس ...

همینجوری با کفش رفتی وایسادی؟؟😅😅😅 دختررر

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

من یبار داروخونه متصدی به یه زنه که جلوتر از من بود گفت کارتتو بده زنه بیچاره کارت ملیشو داد بعد متص ...

به اذن خدا زبونت سقط شد😅😅😅😅

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

یه بار رفتم چشم پزشکی ، قبلش مامانم داشت به دکتره میگفت که اره دخترمم (یعنی من) امسال پزشکی قبول شده و اینا 

خلاصه 

اومدم نشستم که اون جهت ها رو دکتره بپرسه ، اولیو که پرسید دستم داشت چپو نشون میداد خودم هی داشتم میگفتم راست 

بعد دکتر گفت معلومه پزشکی قبول شده 😭😭😂😂

وااای یعنی خیلی بد سوتی دادم 

یه سوتی بدترم دادمرفته بودم مغازه پوشاک خیلی مغازش بزرگ بودخوب که خریدامو کردم خواستم بیام بیرون صاف ...

رفتم پاساژ سپید ساعت گرفتم.بیرون اومدنی ساعت دیدم.گفتم برای بچه هام ببینم.دست که بردم بردارم.محکم خورد تو شیشه.

دیشب وارد یه داروخانه جدید شدم ،نگو سمت راست پذیرش بود من سمت چپ پیچیدم با صدای بلند میگفتم سلام آقا کسی اینحا نیست ،گفت خانم برگردی همه اینجاییم بعدم هول کردم گفتم شامپو زینک دارید

من بگم 😆رفتم سوپری عجله داشتم وحشتناک بچه تو ماشین جیغ میزد.خوراکی خریدم براش کارتو دادم تا که کشید ...

بکش بکش😅😅😅

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

با معلمم داشتم صحبت میکردم بعد زخمت کشیدی فلان برای این هدیه منم به جای اینکه بگم خواهش میکنم گفتم م ...

من یه مدت تو ی مطب کار میکردم یکی زنگ زده بود نوبت بگیره بعد ک نوبت دادم گفت دستتون درد نکنه منم با یه ذوقی گفتم ممنووووونم  اصلا نمیدونم چه ربطی داشت

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

من امتحان شیمی نهایی داشتم خیلی خیلی خونده بودم خواستم بگم زنگ بزنم حدیث گفتم زنگ بزنم هیدروژن تا چن ...


😅😅😅😅😅

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

همین الانم داری کلی سوتی میدی عزیزم😂 تو بیرون چیه؟دختر من ۳سالشه بیرونو میگه تو بیرون😂😂

ایراد بنی اسرائیلی نگیرید دیگه لطفا  

تو بیرون درسته(تو محیط بیرون)

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

من یبار داروخونه متصدی به یه زنه که جلوتر از من بود گفت کارتتو بده زنه بیچاره کارت ملیشو داد بعد متص ...

رفتیم مشهد.توراه آقامون فشارش بالا رفته بود.با سرعت 140 میرفتم جاده بود.به شهری رسیدیم.یه پیرمرد پیاده رو نشسته بود.آقامونذگفت درمانگاه کجاست؟پیرمرد خوب نشنید گفت نانوایی اینجاست.رد شدیم.آقامون گفت پیر خرفت.گفتم مسخره نکن.حالا خوب شد تو صندوق آبغوره داشتیم خورد.بردم درمانگاه اول از قسمت زایمان رد شدیم.بچه ها کلی خندیدن.بعد گشتنی.دنبال نانوایی بودیم.چند پسر کنار پیاده رو نشسته بودن.آقامون گفت نانوایی کجاست؟پسرا گفتن همین نانواییه.آقامون ضایعه شد.منفجر شدیم از خنده.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792