دیشب خواب دیدم که شب بود مادر دوستم یه عروسک بهمون هدیه داده بود به شوهرم گفتم بره بده بهش
شوهرم که رفت تو حیاط از پنجره دیدم یه سگ وحشی اومد سمتش همسایه ها هم تو حیاط بودن بعد سگ از پنجره پرید تو خونه من و سریع رفتم تو اتاق دیگه بعد تو خوابم در از این در های دو طرفه قدیمی بود که یه طرفش هرکاری میکردم نمیبست خلاصه داشتم سکته میکردم دیدم دوتا سگ شدن نزدیک اتاق که شدن یکی از سگا مرد یکی هم بی جون افتاد