من و دخترعموم باهم ازدواج کردیم من عقد و عروسیو باهم گرفتم الان خونه خودمم اون هنوز عقده امشب مادربزرگ پدریم دعوت کرده بود مارو برای پاگشا یعنی مهمونی برای هردومون بود من و شوهرم زودتر رسیدیم بعد ما دخترعموم و شوهرش برای اونا اسپند دود کرد باهاشون روبوسی کرد اما مارو اصلاااا حتی جلوی پامون بلندم نشدمیگم باید حداقل پامیشد چون برای اونا بلند شد بعد سعی کرد به همسرم تیکه بندازه که من شستمش گزاشتمش کنار و دهنشو بستم بعد اخرشبم جلوی دخترعموم کادو گزاشت اما منو ن (ما رسم داریم تو پاگشا به عروس داماد کادو میدیم) موقع خداحافظی کاملا باهاش خشک رفتار کردم الانم قصد دارم دعوتش کنم خونم هم اونو هم مادربزرگ مادریمو چون تولد مامانمم نزدیکه ب اون بهونه دعوت کنم بگم میخام سوپرایز کنم تمام کاراشو عینا جبران کنم عفریته رو😒
البته این اولین بارش نبوداااا همیشه بین من و دخترعموم فرق میزاره حالا عمم هم دعوت کرده برای اخر هفته مثلا پاگشا بظرتون برم یا ن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.