و اما من تو را دیدم
خودم را جمع و جور کردم و پیش قدم شدم...
اندکی گفتم میتوانی درکم کنی
اندکی گفتم میتوانی پیشم بمانی
اندکی گفتم تو هم عاشقم هستی
اما اندک اندک فهمیدم
همه چیز برعکس بود و شد
شاید هرگز نباید تورا وارد عشق دروغینم میکردم
منتظر ماندم اما خبری نشد
آمدی و خیلی زیبا همه چیز را به دست فراموشی سپردی
اما من هنوز منتظرتم ماه سفیدم...