بچه ها من دیگه خسته شدم تازه ۸ ماهه ازدواج کردم تا تقی به توقی میخوره شوهرم بهم میکه از خونه من گمشو بیرون برو همون کاخ بابات من خانوادم مستاجرن اما دوران عقد سه سال تو خونه پدرم خورد و خوابید میدونم اشتباه بود اما خانوادش این شهر نیستن و این خونه ای هم ک الان توشیم به نام مادرشه و قبلا مستاجر توش بود منت این خونه رو خانوادش روزی ده بار رو سرش میزارن همشم میگن بعد ۳ سال باید بلند شی یه خونه ۵۰ متری کوچیکه دور از شهر من بزور دارم زندگی میکنم اگ این شرایطو قبول کردم بخاطر خودش بود اما اون همش تو سرم میزنه خیلی دلم شکسته دیگه نمیدونم چیکار کنم نمیتونم برم خونه بابام باعث غصه اونا بشم یه راه جلوم بزارین حتی نمیزاره بیرون برم خیلی وقته شهرو ندیدم امروز بهم گفت تو دعوا از اینجا برو گفتم طلاق بده برم گقت من طلاق نمیدم یکاری میکنم خودت جمع کنی بری به محض اینکه تو خونه مستقر شد و ماشین خرید اخلاقش عوض شد فک میکنه دیگ همه چی داره
بچه ها من خسته شدم توروخدا کمکم کنین به نظرتون بهترین راه چیه من نمیتونم با کسی صحبت کنم راجعبش
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.