از زندگیم خسته ام خودکشی هم کنم نمیشه اونور بدتر
انگار گیر افتادم تو این دنیا هیچ راه فراری ندارم
یه دوست خوب ندارم یکی هم که دوستمه از صد تا خواهر شوهر بدتر یه سره دلش میخواد آدمو تخریب کنه شاخ بشه بگه من ازتو سر تر ام یعنی میرم باهاش بیرون حالم خوب شه با یه اعتماد به نفس سر کوب شده و یه حس اینکه من به اندازه کافی خوب نیستم برمیگردم
از خانوادم که پدر مادرم جدا شدن
خندم میگیره بگم زیر یک میلیون بابام بهم پول میده اونم با یارانه و یا حتی نمیاد منو ببینه بس که با زن جدیدشه
پیام هم که میدم میگم پول لازمم میگه پول میخوای یاد من میوفتی
همش فکر میکنه از طرف من باید ابراز علاقه بشه
مامانم بنده خدا مریضه
این وسط دارم نابود میشم
فردا هم تاپیکمو پاک میکنم فقطچون خیلی حالم بد بود اینو نوشتم💔💔