کسی هست ک داستان زندگیش جالب باشه واسه نوشتن رمان

خدا جونم من خودم رو جمع و جور میکنم ولی حال دل داداشم رو خودت خوب کن❤️‍🩹

ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد؛دیدنددر پیاله ی ما غیر آب نیست!!!:((

https://t.me/naughtycoinofficial_bot?start=r5868065728 

چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت . به فلک رسد کلاهت که همه سرانی 🌱♥️اگر روزی مرا دیدی یک لبخند مهمانم کن خیلی وقت است مهمان کسی نشده ام ...  عاشق کتاب📚📚دوست داشتم یه افسرده باکلاس باشم ولی متاسفانه یه اسکل شادم 🤣🥴 دارای کمی هنر 🌟🌛 هر کسی را ملاقات می‌کنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمی‌دانی. همیشه مهربان باش 💚عشق ورزش و باشگاه( وزن الان ۶۴ هدف ۵۵)🏋️🤸 ‏اگر می‌خواهید خواب هایتان تعبیر شوند اول باید بیدار شوید❣️شعر میگم آشپزی هم دوست دارم😗.         27 مرداد 1404 نشد که‌معلم بشم 🥀

عضو خاموشِ چند ساله ی نی نی سایت...❤️برای سلامتی پسرم یه صلوات مهمونم میکنید؟🙏🌹پسرم دنیام ۲۱تیر پاگذاشت به دنیا😍از اولش عجله داشت زود بیاد آخرم ۸ ماهه دنیا اومد😂♥همیشه میگفتم کی باشه به خط سبز روی کارت واکسنت برسی پسرم.توی دشک کوچولوت گم میشدی😅الان اومدی روی خط نارنجی دورت بگردم تپلی من🧿🪬 امروز ۱۴۰۳/۱/۱۸ برای اولین بار پسرمو میبریم آرایشگاه که خوجل بشه چیزی نمونده ۹ ماهش بشه😍💞امروز۳/۲/۳ آرسام برای اولین بار دست گرفت به مبل و بلندشد.بهت افتخارمیکنم جان من🥰❤️۱۴۰۳/۴/۲۱ پسر تپلی من یکساله شد😍 تیکر تولدبرای ۲ سالگیش رو گذشتم🥹وای خدا بالاخر دوتا دندون خوشگل در اورد😍😂۰۳/۵/    امروز ۱۹ مهر هست‌‌‌‌.پسرم دنیام دوتا دندون دیگه هم بالا در اورد💖.دلش میخواد راه بره ولی هنوز نمیتونه.قراره دو هفته دیگه بریم پیش پدربزرگش انشالله تا اون موقع راه میفته❤️🌿 امروز ۸ آبان پسرم راه میره.همش میخندم و بهش میگم مثل پنگوئن شدی مامان😂دقیقا مثل پنگوئن راه میره‌.خیلی زجر کشیدم بابت شیر و غذاخوردنش‌.آخرم کارمون کشیده شد به دکتر بلع. ولی الان خوبه😘❤️خدایاشکرت. امروز ۱ دی هست.پسرم ۳ تا دندون دیگه درآورده و خیلی بامزه تر شده😂بهش میگم بگو ماما میگه نه نه.میگم بگو بابا میگه نه نه.نمیدونم نه رو کی یادش داده؟😐🚶عوضش هر موقع خرابکاری میکنه میگه ماما😫امروز ۱۰/۲۳.پسرم واکسن ۱۸ ماهگیش رو زد.خیلی گریه کرد ولی خداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزارخداروشکر پادرد نداره و راه میره.باورم نمیشه ۱ سال و نیم گذشته از اون روزای سخت...روزایی که بیمارستان بستری بودم و نمیدونستم چی قراره بشه بچه ام زنده میمونه یا نه.الهی هزار مرتبه شکرت پسرم حالش خوبه.شب آخری که زایشگاه بودم ساعت ۱ شب پیتزا خوردم چون خیلییی دوست دارم😂بچه تکون نخورد و ساعت ۵ صبح سزارین اورژانسی شدم.الان پسرم عاشققق پیتزاهست🙂😂هروقت من ناراحت باشم میاد نگاهم میکنه و میخنده تا من بخندم.همش سعی میکنه ناراحتم نکنه.دیشب گوشواره تو گوشمو کشید خیلی درد اومد بلند گفتم پسر بد.هی میومد منت کشی که اخم نکنم😂😂خدایا من ازت ممنونم که منو لایق دونستی🩵🙏

دوره غمت هم تموم میشه عزیزم،  با آدم های جدید آشنا میشی،  کارهای جدید میکنی، تجربه های جدید برات پیش میان و مسیرت کم کم عوض میشه دور میشی از غمت، دور میشی از تاریکی زیاد نگران نباش. 

ولی تو جبرانِ تمام نداشته های زندگیمی :)پسرم♥️