وسواس فکری داره تا حدودی خیلی یه حرف رو تکرار میکنه بارها و بارها ،حتی نمیتونین تصورش کنین ،اکثرا همراش بیرون میرم مردمو کلافه میکنه
منم سعی میکنم بخاطر شرایط خونه پدری و اینکه راه برگشت ندارم حرفشو تایید کنم و چشم بگم
تا امشب دوباره چندین بار یه حرفو تکرار کرد و منم گفتم چشم، تا سر شام با دهن پر برنج روبه روم نشسته بود دوباره حرف میزد من فقط بهش گفتم لقمتو قورت بده بعد بگو برنج تو دهنت نریزه تو غذام
عین سگ کتکم زد اینقدر مشت و لگد زد بهم دستام پاهام شکمم
من مقصرم بنظرتون؟ حیوانی که اداب غذا خوردن رو بلد نیست چطور تحملش کنم ، همیشه با ملچ ملوچ و دهن باز غذا میخوره هیچی نمیگم پشلتو
لیوان قندون رو میز کلی وسیله همشو پرت کرد سمتم ، سفره غذا رو جمع کرد ریخت تو حیاط
قبلا به بابام گفتم این عصبیه میگه عصبیش نکن