سلام. عزیزان میخوام خاطره زایمان دومین بچم یعنی پسرم محمد علی رو تعریف کنم. تو روز 10 آبان 96 ساعت 12 ظهر بستری شدم. بهم گفته بودن فرداش ساعت 11 عملم میکنن ولی صب ساعت 6 دیدم صدام میکنن تخت شماره26 پاشو لباس عملت رو بپوش اماده شو وای از استرس پاهام میلرزید چون هنوز مامانم و شوهرم و دخترم نرسیده بودن. داشتم اروم اروم لباس هارو میپوشیدم که دیدم مامانم هراسون اومد بالا، نگو پایین تو مانیتور اسم من رو دیدن که نوشته اماده عمل فک کردن رفتم اتاق عمل.
بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد. همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند. بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد. کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند. اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید. عجب دنیای عجیبی ست.
خانوما من دو دلم بچه اولمه استرس دارم نمیدونم سزارین کنم یا طبیعی😞 از طبیعی می ترسم بخاطر دردش از سزارین بخاطر پارگی شکمم😢😢😢 چیکار کنم کدومش بهتره راحت تره الان داستان زایمان دوستامونو که خوندم استرسم یکم ریخت
خانوما من دو دلم بچه اولمه استرس دارم نمیدونم سزارین کنم یا طبیعی😞 از طبیعی می ترسم بخاطر دردش از س ...
هر دو تاش سختی خودش رو داره ولی به نظرم من طبیعی بهتره به شرط اینکه جای خوبی بری. من چون دخترم نچرخیده بود مجبور به سز شدم سر این هم دکتر گفت سزارین بهتره برات
بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد. همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند. بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد. کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند. اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید. عجب دنیای عجیبی ست.
بله دیگه طبیعی تا وقتی که بچه به دنیا میاد سزارین بعد از بین رفتن سر ی
بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد. همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند. بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد. کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند. اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید. عجب دنیای عجیبی ست.
ساعت 1:50 دقیقه شد که با یه دردی مثل موج که از بالای دلم شروع تا پایین دلم. اصلا توجه نکردم.خوابیدم ...
وای خوشبحالت بمن گفتن ۲سانت بازی طبیعی بیار امپول فشار زدن نصف شب ضربان قلب نی نیم اومد پایین اصلا یه وضعی بود دستگا وصل کردن گفتن غذا اینا هیچی نخور چون موقع زایمان خرابکاری میکنی فقط ۲تا ابمیوه خوردم تو ۲۴ساعت
پسرم عشقم زندگیم نمیدونی چقد از بودنت درکنارم خوشحالم همیشه باش تیکرتولد ۲سالگی پسرمه