پیرو تاپیک قبلی
هرکی برای من این داستان تعریف کنه میگو دروغ محضه
این حجم از حماقت و بی شعپری و بی غیرتی طبیعی نیست
برادرم و کارمندش میرن ۴ شب پیش خانومشو خفت کنن
پدرم و وکیل که فامیل نزدیکمونه گفتن با پلیس بزید
اینا تو ماشین داشتن ل ب میدادن که کارمندش با موتپر نور بالا میندازه و فیلم میگیره و میرن
برادرم حتی جرات نکرده بره جلو و دعوا کنه و پلیسم نگفته بیاد
بعد...
زود زدی برای پر بازدید
برادرم میاد خونه و شوهرمم دنبال دخترم رغته بود خونه مادرم
زنش هنوز تو خیابونا بود ساعت ۱۱:۳۰ شب
خانومش اومد این رفته پیشش بعد اومده بالا و گفته زنم متوجه نشده من فهمیدم
پدرم گفته جلوش ترمز زدید کارمندتو میشناسه چطور ممکنه متوجه نشده باشه؟
میره دوباره برادرم پایین تا وقته شوهر من اومد خونه
میاد میگه در حد دور دور بودن و هیچ ارتباطی نبوده
تهمت نزننید
داداشم صبحش گفت هیچی نبوده رفته بودن تو ماشین مشاوره بگیرن
یارو مشاور و استاد دانشگاه زن داداضم بود
به مامانمم گفت زنک بزن با محبت جمعه ناهاز دعوتش کن
دلش شکسته ناراحته
از این طرف کارمند برادرم ز زد همسرم که به حاج اقا بگو من اگه رفیقم باید زاستشو بگم
اینا تو ماشین ل ب میدادن و عروستون خونشون میرفته
اسی دخالت نکنید داداشت حتما تو خودش ندیده که از زنش دل بکنه خودشو گول میزنه
اذیتش نکنید بذارید خودش تصمیم بگیره
قطعا یه روزی میذارتش کنار
خیلی بدم میاد از اینایی که میگن دخالت نکنید و داداشتون خودش زنشو قبول داره و...
اگه همچین موضوعاتی برا عروس یه خونواده ای پیش بیاد وچن نفر شهادت بدن آدم دوس داره به هرحال برادرش هم یه جو غیرت از خودش نشون بده....
به هرحال یه خونواده حتی اگه با هم رفت وآمد نکنن بازم به هم وصلن...کافیه عروس خونواده بی آبرویی کنه اونو نسبت میدن به کل خونواده شوهرش...پس طبیعیه یه خونواده نگران آبروی عروس یا داماد خونواده باشن
