به نظر منم میگم اول خودت سعی کن حلش کنی اصلا یاد بگیر این قدرتو پیدا کنی گاهی هم اون ازت حساب ببره
اصلا چه معنی داره خانواده ها بفهمن اینا دور از جون نرسیدن به ته خط که
استارتر باید زودتر اقدام میکرد به نظرم
وقتی دید همسرش داره می‌ره باید می‌گفت پس منم میام و آماده میشد و میرفت اونجا
الآنم دعوا و قهر نکنه و فقط بگه دفعه دیگه همچین چیزی پیش بیاد منم بلند میشم میام و اگه پیش آمد واقعا بلند شده بره تا طرف بفهمه رو حرفش هست
اصلا فک میکنم حتی نیاز نیس بگه دفعه بعد منم میام خب بره باید بره زنشه اون مرد وقتی متاهل نباید تنها بره اصلا
ولی حالا که گذشته باید ازش توضیح بخوای یه جورایی بنشونش رو صندلی بازجویی بفهمه خر نیستی
دقیقا
منی که بقیه میگن همسرم با حرف قانع میشه مدتها تلاش کردم و روی حرفم ایستادم تا امروز که دارم این کامنت رو میذارم همسرم میدونن اگر حرفی بزنم یعنی انجام میدم
این چیزا به مرور توی زندگی جایگاه پیدا میکنن
همسر ایشون اگر باور داشت رفتنش توی زندگی اش مشکل جدی ایجاد میکنه نمیرفت
ولی به هر دلیلی میدونه استارتر کاری نمیکنه
ببین اخه من حتی لباس پوشیده خریدم بهشم گفتم بعد گفت اصن نمیشه چون یه سری از فامیل مجردن دوست دختر دارن روشون نمیشه جلو تو بیان!من واقعا موندم ازین حجم از مضخرف حرف زدنش
دیگه نخواستم وقتی صد دفعه گفت تو نیا باز من پوست کلفت باسم و اماده شم و اصلا تو اون حال بدم چهرم ه ام هم مناسب مهمونی نبود همه میفهمیدم چقدر ناراحتم
اپرا جان نمیدونم یعنی نمیشه کامل توضیح بدم اینجا ولی به طور خلاصه بعد از چندین بار جلسه زوج درمانی فهمیدم شوهرم خودشیفتست و من عملا هیچ کاری برای تغییرش نمیتونم بکنم
اما چون بچه داشتم و متاسفانه هر بار دیگران واسطه آشتیمون شدن و همینطور خود همسرم ک مداااااام میگه عاشقمه و طلاقم نمیده موندم کلافه توی این رابطه با خونوادم قطع رابطه کرده چون معتقده قهر من به خاطر اینه ک اونا پشتمن
کلا میخوام بگم این ادم بیییینهایت غیر منطقیه
