من از اول زندگی شوهرمو دوست داشتم همه جوره پای زنوگیم بودم همین زیادی بودن باعث طلاق عاطفی شد
خسته شد
دلزده شد
واقعا زیاد نباشید
زیادی می شید
الانم نمی دونموچی کار کنم هر کاری می کنم از من بیزاره
ازدواج خیلی بیخوده
بعد چند سال طرفت ازت دلزده می شه
شدیدا موافقم مخصوصا مردای الان که هیچ جوره پایبند زندگی نیستن
ببخشید قضاوت نمیکنم ولی من فکرمیکنم از روی دوست داشتن زیاد کنترلگر شدی و زیادی کنترلش کردی یا واسش بجای زنونگی مادری کردی اینجوری شده
مردا یکیو می‌خوان براشون چس کلاس بذاره دست نیافتنی باشه سگ محلش کنه تا خوششون بیاد. مثل طبیعت که نر هزار جور اطوار میاد با چند تا نر دیگه در حد مرگ کتک کاری میکنه تا ماده رو صاحب بشه و ماده قبولش کنه. وقتی ما بریم سمتشون و محبت کنیم دلزده میشن کلا مرد دوست داره برای دست یافتن به ماده بجنگه. مهربونی زیاد نتیجه عکس میده
بعد ۱۲ سال زندگی چطوری چس کلاس بذارم بیاد دنبالم تکراری شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
