من جدا بودم چندسال یه مدت خونه خریدیم پول رهن خونه ای که اجاره کرده بودیم رو دادیم به صاحبخونه جدید. خونه دست مستاجر بود وتا قراردادش تموم بشه اونجا موندیم.همسرم بهش خوش گذشته بودو میخواست بمونه همونجا منم باردارشدم عمدا الکی گفتم تنشون بو میده وهمش عوق میزدم رفتم خونه پدرم خیلی دورن از خونه پدرشوهرم.همسرم تحت فشار قرار گرفت و جداشدیم
البته اون مدت دوری از همسرم خیلی عواقب داشت تا حدود دوسالم درگیر عواقب اون بودم به قول شما گوششو جوری پر میکردن که مردی که برام جون میداد دوروز یبارم بهم زنگ نمیزد ولی خداروشکر همه چی گذشت. صبوری کن خدا بزرگه حرص نخور پیر ومریض میشی
اره ترسوعم چون خاهره بابامه نمیخام اختلاف بشه بعدا درس بشیم بریم سره زندگیمون این پدرو مادرم اونقدر فکره منو میکنن دق میکنن بیچاره ها سره این چیزا ترسو شدم و حرفمو بهشون نمیگم ک بدبخت شدمم کاش این فکرا تو سرم نبود وگرنه خانواده پدرم خیلی سرتر از اینا هستنن😔😔
نمیدونم الان واقعا دوسم داره یا نه اونقدر زندگیمون سرد و بی حس شده که نه ارایشی دارم نه ب خودم میرمس هفته ای یبار میرم حموم اونم میگه زود میری چخبرته. شوهرمم میگه وضعم خوب باشه خونه دو طبقه میگیریم راحت میشبم الان تازه میخاد یه کار راه بندازهه
مگه بچه دوساله چقدر گوشت میخوره . می‌ترسیده خودت گوشت را بخوری.
با شوهرت صبحت کن که بچه نمیتونه منتظر سفره انداختن بشه . غذای بچه زودتر هست و ازش این را محکم به مادرش بگه ... اگر هم نگفت تو باز برای بچه از قابلمه بردار بزار هرچی میخواد بگه .تازه برای عصر بچه هم غذا بردار .....
تنها راهش اینه که مثل خودش رفتار کنی
خیلی آرام و بی حاشیه بودی مادرش دور برداشته .
حتما حتما به بچه غذا بده تازه هر حرفی هم زد مثلاً گفت برندار اون روز بیشتر غذا برای بچه کنار بگذار. اصلا هم حرفی نزن
فقط با رفتار دقش بده که بگه بزارم به حال خودش خودم ارامترم.شوهرت خرج کردنش چطوره . فکر میکنم مانده پیش مادرش که کنترات کنه لباس و مسافرت و.... خرج نکنه. اصلا قناعت نکن .این بچه ننه تا آخر عمرش ور دل مادرش میخواد باشه پس تو فکر پس انداز و خونه خریدن نباش که قانع باشی فقط در صورتی جدا میشه که بهش فشار بیاد .که اون موقع هم اگر نداشت فکر دوتا وام می‌کنه.....
مادرشوهرم همش میگه قناعت کن زیاد صرفه جویی نکن زیاد نرو حموم زیاد لباس اینا نشو و کلی از این چرتو پرتا بحثایه زیادمونم سره این وسایلاس شوهرم الان ک میخاد کار شروع کنه همه هزینه هاشو سره اون کار انداخته و الان پولی تو جیب نداره اگ چیزی بخام بیشترش قایمکی برام میخره نمبگه ب مادرش چون بگه میگه میخایین چبکا و فلان بحث میشه ولی ب هر حال نمیشه زیاد قایم کرد چون یجا هستیم میفهمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
