پنج سال همه میگن بچس بزرگ بشه خوب میشه
میگن خوشبحالت که بچت وابسته به تو نیس راااحتتی
ولی من جگرم کبابه که صبح از خواب بیدار میشه میگه بابا کحاست
اگه شوهرم باشه میگه میخوام برم پایین اونجا هم بره دیگه به زور دعوا برمیگرده خونه بارها گفته کاش مامان نباشه که من همیشه خونه مامانی باشم
یه چیزی ممکنه برای خیلی ها مسخره باشه ولی من ارزو به دلم موند وقتی از بیرون میایم هممون باهم بریم تو خونه من از در خونه خودمون میام شوهرم و پسرم باید از در خونه مادرشوهرم بیان بالا چون دوتا در دارن
چه اونا باشن چه نباشن وقتی هم که هستم شوهرم میاد میبینم پسرم نیست میگه نیومد
12 سال زندگی مشترک تا بحال مسافرت دوتایی نرفتم