2777
2789
عنوان

جاری احمق ببین به ابجیم که بچه اولشه چی گفته

| مشاهده متن کامل بحث + 139674 بازدید | 906 پست
بخدا منم بهش گفتم جنسیت با مرد بعدشم دختر خیلی بهتر از پسره همدمت میشه بانمک تره ولی میگه همدردی نمی ...

والا خیلیا آرزوی دختر دارند .آخه جنسیت بچه چه فرقی داره آدم بخواد پز بده .اینا کمبود عقل دارند

یاد کسانی‌ که هرگز تکرار نمی‌شوندوهیچ حضوری جبران نبودنشان را نمی کند دردلمان بیداد می کند، باهدیه فاتحه وصلوات روحشان راشاد کنیم🙏

والا نمیدونم به ابجیم چی بگم😬 نمیگفت دیدم بیصدا گریه میکنه تو خودشه شیرم نمیخوره بچه با سورنگ یکم ش ...

به خواهرت بگو هر وقت ناراحت شد اول شیرشو بدوشه بریزه بیرون بعد شیر بده به بچه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شما پسر داری؟؟من پسر هم دوست دارم ..ولی دیگه بچه نمیخوام

اره 

من حالا خیلی دلم میخواست لااقل سه تا بچه داشته باشم 

قسمت نبود 

سقط کردم سالم نبودن 

خدا حفظ کنه دخترات رو عزیزم

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

اونم از مادر شوهر افریتش الا بلا باید فردای روز زایمان شام و مهمونی باشه بخدا منو مامانم از صبح پدرم ...

مقصر خودتونید و بس میگفتید علاقه به مهمونی داری بیا بده تدارکات با خودت خب اینجوری میکنید ملت پرو میشن ریگ 

من در جواب تمممااام این حرفها یه جمله بهش میگفتم عزیرم شماره آتش نشانی ۱۲۵ تماس بگی  بیان خاموشت کنن دود سوختگیت خفه ام کرد هاهاهاااا یعنی تا فیها خالدونش و میسوزوندم با این حرف اونم با خندههههه

ادما به اندازه کمبوداشون زهر میریزن عزیزم

جاری من گفت چاق شدی درصورتی که من ۷ کیلو فقط چاق شدم همون ۷کیلو هم بعد زایمان کم شد بعدشم گفت صورتت چه لکی افتاده در صورتی که هم کلا خودش چاقه و زیر چشماشم سیاهه... به آبجیت بگو نذار کسی به هدفش برسه بچتو شیر بده دوسش داشته باش و اینکه این دورهمیا مشکل خیلیاست بگو کنار بیا بخدا من سینم زخم شده بود تا دومادای شوهرم داییش اینا اومدن من میرفتم اتاق تو دهنم دستمال میذاشتم شیر میدادم که اونا صدامو نشنون با اون بخیه های سزارین نذاشتن ده روز استراحت کنم

بهترین کامنت

من مطلقه بودم ازدواج کردم یه بچه هم داشتم شوهرم مجرد بود جاریم ترکیده بود از حسادت خیلی اذیت میکرد و چندباری تیکه انداخت که مطلقه ها خرابن!!!!مامان یه بار اومد شستش بهش گفت شوهر مارال نه داداشته نه باباته نه پسرت هیچ محرمیتی باهاش نداری که بخواهی سنگش به سینه بزنی!!خودش چشم داشت پا داشت با پای خودش اومد دید پسندید ۸ ماه هم التماس دخترمو کرد حالا فضیه تو و شوهرت برعکس بوده (بابای جاریم از برادرشوهرم ب ای دخترش خواستگاری کرده)به ما ربطی نداره که ناراحت شدی 

دوستای قشنگم این کاربریم رو برای همیشه میبندم امیدوارم روزهای شادی پیش روتون باشه پر از خنده و موفقیت و شادی 😍 هرمشکلی داشتید اول با توکل به خدا دوم با تلاش و سوم با دعا حلش کنید 💚

طفلی ابجیت چقدر از درون شکسته ..اسی خودتون براش کیک و گل بگیرید ذوق کنید برای خودشو بچه اش 

مامانت اینا هم به شوهرش بگن برای دخترمون یه هدیه بگیر بیا از دلش در بیاد بهش بگید به زن داداشش بگه دفعه‌ی دیگه دهنشو پاره میکنید و از حسادت معلومه داشته میترکیده ..اینا رو بگید به گوشش برسه زنیکه روانی یا اصلا مامانت جلوی آبجیت زنگ بزنه به جاری و بشوره و پهنش کنه مطمئنم دل آبجیت خنک میشه و آروم میشه

شب‌های هجر را گذرانديم و زنده‌ايم هنوز ، ما را به سخت جانی خود اين گمان نبود..                                               درخواست دوستی 🚫

خواهرت انگار خودشم از اینکه دختردار شده ناراحته حیف اون نی نی ناز که خیلی ها سالهاست در حسرتش هستن

حالا بعد مدت ها بچه دار شدن بعد سر سونوگرافی میگه شیری یا روباه بعدشم میگه این چیز طبیعیه کل دنیا دوست دارن از خودشون یه پسر داشته باشن نسل ادامه دار شه تو احتمالا دختر زایی بعدش یه مدت خواهرم خونه مامانم اینا بود اومدن معذرت خواهی و فلان بردن دوباره شوهره شروع کرده

من مطلقه بودم ازدواج کردم یه بچه هم داشتم شوهرم مجرد بود جاریم ترکیده بود از حسادت خیلی اذیت میکرد و ...

دمش گرم 

شب‌های هجر را گذرانديم و زنده‌ايم هنوز ، ما را به سخت جانی خود اين گمان نبود..                                               درخواست دوستی 🚫

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز