داستان خودمو میگم شاید حالتون خوب بشه صبور تر بشین
۳ سال با یکی به اسم علی بودم از ۱۵ سالگی باهاش دوست شدم مادر و خواهرش و برادر بزرگترش در جریان بودن مامان منم تا حدودی خبر داشت تا اینکه بعد ۳ سال سرشب دعوامون شد یهو واتساپ بلاکم کرد تو پیامرسان انقد التماسش کردم که ازادم کنه تا تقریبا ساعت ۲ الی ۳ شب ازادم کرد و یکم حرف زدیم و خوابیدیم
عصر روز بعدش من چندتا کلاه نوزاد دوخته بودم خیلی ناز شده بودن عکس فرستادم براش با ذوق...