سلام من قبل از دوست پسرم با یه اقایی دوست معمولی بودم به مدت سه سال خودش دوست دختر داشت و بعد جدا شدن همیشه رسمی حرف میزنیم و من به دوست پسزم گفتم کع این اقا دوستم بوده و دیر به دیر و ۶ماه یبار حرف میزنیم و دوست پسرم گفت اشکالی نداره فقط شبا حرف نزنین و بهت اعتماد دارم یبار شب با تفکرات خودکشی پیام داد و قصذ خودکشی داشت که چون من روانشناسم بهش کمک کردم حالش بهتر بشه و امشبم بعد مدت ها یه ویس خوذکشی از فیلم طعم گیلاس فرستاده بود منم میخواستم بخوابم ساعت ۱۲شب پیامشو دیدم ترسیدم گفتم نکنه میخواد خودکشی کنه بهش گفتم دغدغه خودکشی داری کفت نه و ازم سوال پرسید و مشغول صحبت دزموزد دین و شغل و درس شدیم و نفهمیدم زمان جطور گذشت شد ساعت ۱وتیم شب بعدش دوست پسرم پیامم داد بوس بوس دوست دارم من خیلی حس بدی داشتم که تا دیر وقت باهاش حرف زدم به دوست پسرم گفتم ببخشید من کاز اشتباهی کردم و ازش معذرت خواستم اونم گفت صحبتتون اشکالی ندازه فقط دیر وقت حرف زدنتون اشکال داره منم گفتم درسته و منو بخشید
بعدش یکم نسبت بهم سرد شده یکم اولش باهام سزد بزخورد کرد بهشم گفتم گفت طبیعیه یجوری بشم چون دوست دارم
نظرتون چیه؟