خوندی کامل ریپلای هایی که کرده بودمو رو بقیه بچه ها که میگی دست گذاشتم رو گوشام بیخیال؟😕اگه منظورت اینه که باید به خودی کمک میکردم تو چند تا ریپلای گفتم حتما ندیدی،
جالبه همین چند روز پیش بود مامانمو مجبور کردم بره کلی مواد غذایی بگیره (باور کن فاکتورشو بخوای برات میفرستم) بده کمیته امداد چون فقیرای منطقه مونو دیده بودم کاش علت غر زدنای مامانمو میگفتم که به خاطر این بود برای چندمین بار بهش میگفتم به یکی کمک کنه قبلش کلی آدم خودی کمک کرد
یک بار کتاب تستمو با کلیی دعوای مامان بابام فروختم اون موقع چون یکی از خودی ها دیدم داشت به خاطر فقر با مرگ دست و پنجه من کلا هیچ پولی نداشتم فقط کتاب تستمو داشتم
یکی گفت دلت به حال بندرعباس بسوزه در حالی که من اولین کسی بودم که با وجود کم خونی که داشتم به زور مامانمو داشتم راضی میکردم که بریم خون بدم ولی بعد فهمیدم اصلا چون ۱۷ سالمه بهم اجازه نمیدن خون بدم اون موقع که بندر عباس اینطوری شد تقریبا یه ماه بعدش تولدم بود کاش اینجا بودی قشنگ یادمه گفتم کاش تولدم یک ماه جلو می افتاد که من میتونستم برم خون اهدا کنم مامانم اعصابش خورد شد گفت بری خون اهدا کنی میافتی و...... اصلا تو خونه اسمش مونده روم تا زبون وا میکنم میگم گشنمه میگن سهم ناهارتو دادیم به فقیر تموم شد رفت یا به شوخی میگن غذاهای منو صبحانه ناهار شام هاشو نگه دارید بعد پولشو حساب کنید بدید به فقیر
و کلی چیز دیگه که بخوام بگم از اینم طولانی تر میشه و همه کسایی که تو اون تاپیک بودن با اینکه حتما دیدن من چی گفتم اما ترجیح دادن بگن ما نخوندیم تا راحت تر بتونن مسخره ام کنن سر مسخره کردناشون و تاپیک زدناشون پشت سرم تپش قلب گرفتم من اصلا دلم نمیخواد با هم وطنام دعوا کنم یا ناراحتشون کنم ولی بقیه آدما اصلا مواظب نیستن که حتی توهین و مسخره کردن یکی تو مجازی شاید باعث بشه یکی مثل من دلش بشکنه و قبل از این که فکر کنن مینویسن و مسخره میکنن حتی تو یه تاپیک قبلا انقدر یک زن حامله رو توهینش کردن فقط به خاطر این که از استرس گفته بود تو رو جون بچه هاتون بیاید تاپیکم انقدر آه و نفرین گفتنش که فقط ساکت شد نمیدونست با این حجم از توهین چیکار کنه یه زن حامله!