رفتم یه سر قنادی سر کوچمون ببینم کیک اسفنجی داره برای پایه کار تزیینیم دیدم همه مردها جوون و پیر دارن وسایل میخرن برای ولنتاین اخه قنادی که من رفتم عروسک و گل و کلی وسایل هم اوورده بود حتی پیرمردها هم میخریدن
من ی ماهه یادآوری میکنم ک جشن بگیریم و فلان ک یادش نره.ی هفته پیش بهم میگف بیا از خیر کادو بگذریم تو واس من نگیر منم واس تو😡😡😡😡😡گفتم امکان نداره.حالا ببینم فردا چ گلی میکاره اما عقلش نمیرسه کیک بگیره😕😕