من خواهر ندارم همش ارزو داشتم خواهر داشته باشم داشتم ازدواج میکردم مامانم میگفت حداقل خواهر شوهر داری ایشالا جایه خواهرت بشه بعد ازدواج سعی کردم باهاش جوش بخورم دیدم خیلی بی بخاره اصلا سعی نمیکنه دو کلمه با ادم حرف بزنه دیدم اینطوریه منم دیگه سعی نمیکنم باهاش حرف بزنم چند باریم جلوش چندتا حرف زدم سریی رفت به مامانش گفت یعنی فکر کنم کوچیکترین حرف پیشش بزنی برا مامانش تعریف میکنه کلا خواهر برادرا خبرچینن شوهر منم هست
الانم هر بار میام خونه مادر شوهرم یک ساعتک پیشم بشینه یکم حرف باهام نمیزنه اصلا بهم حال نمیده باز با مادر شوهرم راحترم تا خواهر شوهرم
خواهر شوهرا شمام اینطورین. واینکه خوشبحالتون اگه خواهر دارید هیچی نمیتونه جایه خواهرو بگیره