2777
2789
عنوان

همه چی بهت میاد… جز عروس ما بودن

1102 بازدید | 69 پست

از همون روزی که اومدم این خونه فقط تحقیر شدم مادر شوهرم میگه چرا اینقدر آرایش می‌کنی زن باید ساده باش جلف نباشه میگه واسه کی خودتو درست می‌کنی؟ تو خونه شوهرتم نه روی فرش قرمز هر چی می‌پوشم میگه ناجوره میگه به ما نمی‌خوری حتی یه بار گفت تو رو که می‌بینم یاد دلقک می‌افتم من فقط نگاش کردم ولی دلم شکست شوهرمم فقط ساکته انگار این درد من به اون ربطی نداره مادرشوهرم جلوی همه منو خورد می‌کنه با جمله‌های آروم ولی کشنده میگه خوشگلی ولی زن زندگی نیست میگه با این تیپ و قیافه فقط دنبال جلب توجهی نه زندگی من دیگه خسته‌م از توضیح دادن از قضاوت شدن از اینکه باید تو خونه خودم همش خودمو قایم کنم می‌خوام بدونم کسی مثل من بوده کسی تونسته از این فشار نجات پیدا کنه کمکم کنین چون دارم کم میارم واقعاً کم


ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چه غلطها....تو هم بهش بگو شبیهه همه چیز هستی الا مادر شوهر من.....واگذارش کن بخداخدا لعنتش کنه....ما ...

 نمیتونم همچین چیزیو بگم مادرشوهرم دست بزن داره شوهرم تعریف میکرد توی بچگیش مادر شوهرم با کتک بزرگش کرده واسه همین زبون نداره جلوی مادرش چیزی بگه 

نمیتونم همچین چیزیو بگم مادرشوهرم دست بزن داره شوهرم تعریف میکرد توی بچگیش مادر شوهرم با کتک بزرگش ک ...

مگه تو دستات فلجه....اون زد تو هم بزن...اصلا به چه حقی میخاد دست روت بلند کنه....اون بچش بوده میزده....شما عروسشی.....حق نداره دست رو شما بلند کنه...اجازه نده...بزار ازت بترسن

شوهرت رو شب بزار اشغالی ببره!

می‌دونم حرفت از کجا میاد، خودم خیلی وقتا دلم می‌خواست همه چیز رو ول کنم اما وقتی عاشق باشی، حتی وقتی خیلی اذیت می‌شی، باز هم دل‌ت نمیاد کنار بکشی. واقعا نمیدونم چیکار کنم چند وقته پریودمم عقب افتاده میترسم با این وضعیتمم حامله بشم..

مگه تو دستات فلجه....اون زد تو هم بزن...اصلا به چه حقی میخاد دست روت بلند کنه....اون بچش بوده میزده. ...

گفتی ولی من نزدمش امروز دعوای خیلی شدیدی باهم داشتیم شوهرمم انگار نه انگار روحه فقط پشت مادرشو میگیره منم هرچی تو دهنم بود بهش گفتم خیلی بهش برخورد پاشد بدون اجازه سوییچمو برداشت سوار شد با پسرش رفت نمیدونم باید چیکار کنم واقعا از دستش خسته شدم

بهترین کار طلاقه والا برو عشق زندگیتو کنن مگه تو خانواده نداری

من به خاطر عشق به شوهرم موندم توی خانوادمونم طلاق از مرگ بدتره حتی اگرم بخوام میشم انگشت نمای فکو فامیل 

این مادرشوهرا مثل مارن با زبونشوم زهر میزنن بنظرم هروقت چیزی بهت گفت توهم جوابشو بده شوهرتم ادم کن و ...

شوهرم بخدا ادم بدی نیست هرچی هست زیر سر مادرشه اوایل اینطوری نبود که انگار برامون دعا جادو جنبل خوندن حتی زندایی مامانشم از این ادماس که کل فامیل ازش میترسن از بس این زن قدمش سنگینه اوایل ازدواج دعوتش کردم خونمون نزدیک بود لوستر خونمون بیوفته روی من

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazgol69mk  |  13 دقیقه پیش
توسط   یاروفادار  |  18 دقیقه پیش