جاریم منو میبینه هیجان زده میشه میخواد که

جاری ک حسود نباشه بد نیست خوش میگذره

از خواهرشوهر بهتره

ولی نباید اعتماد کرد بهش

متاسفانه ما هرکدوم از خانواده ها و فرهنگ های متفاوت تحصیلات و سبک زندگی متفاوتی هستیم برای همین جور در نمیاد

یکیش اصلا زشته

من شب میرفتم بخوابم شوهرم بیدار بود تو جمع اونا

برگشت گفت آره تو برو بخواب ما....

دیگه چی بگم

میخواست بگه ما بیدار میمونیم زحمت میکشیم

فقط شانس اوارد شوهر خودش هم خواب بود گرنه باز جنگ میشد

شوهرش علنا بهش گفته جلو خودم ک منو میبینه این کارارو میکنه‌.ببین مثلا همه نشستیم میره کابینت مادرشوهرم یه سبد برمی‌داره الکی یه چی میریزه بعد میشوره میاره جلو شوهرم خشک میکنه یه ساعت🤣🤣🤣

بعد شوهرش دعواش میکنه میرم میجنگن مادرشوهرمم میره ب شوهرم میگه تقصیر زن توعه

اصلا داستانیه

باز خوبه والا 

ما با بچه های اونا حرف می نیم بغل میکنیم ولی برادرشوهرام زنهاشون باشن با من سلام هم نمیکنن

تنها باشن حسابی گرم و خوب حرف می‌زنیم

ببین حتی برادرشوهرم زن گرفت اسم منو دیگه نمیگه🤣🤣🤣🤣🤣

ببین دیگه بلاخره تو مهمونی و اینور اونور آدم میبینه 

خودشون باعث میشن من بیشتر فاصله بگیرم

بعد گله میکنن ک مادرشوهرم مریض شده کاراشو اینا کردن من نکردم

دیگه نمیگه با همدستی مادرشوهرم منو اذیت کردن فراری دادن

متأسفانه از اول ک عروس شد شخصیت خودشو بازیچه مادرشوهرم و دختراش کرد نتونست با شخصیت رفتار کنه

الان خودش گیر افتاده 

جور دیگه رفتار کند شوهرش طلاقش میده چون شوهرش هم بد اخلاقه

ولی مقصر خودشه

منم خیلی کارا کردم براشون متاسفانه یک طرفه

الان فاصله میگیرم آرامشم بیشتره

الان حرص میخوره چرا خیلی کارارو کردم براشون

اره مادرشوهرم و دختراش بهش خط دادن از اول

دیدن نتونستن کاری با من کنن اونو مینداختن جلو

خیلی خودشو خراب کرد

در حدی ک حتی شوهر من ک خیلیییی سخت عصبانی میشه چنان دادی سر جاریم زد ک من شوکه شدم

در حد دادهای وحشتناک ک برو خونه بابات ناراحتی من زنم رو میشناسم تورو از راه رفتنت شناختم....

مادرشوهرم باز پشت اون دراومد گریه کرد

ب مادرشوهرمم گفت برید با هم هرکار دوست دارید بکنید آب خنک بخورید...

در این حد کاراشون شدید بود

حالا من درس میخوندم سفت و سخت الان کارمند بانکم

نه بابا 

الان مادرشوهرم پیر شده منم شاغل شدم

خودشو گرفتار کرده

خواهرشوهر دارم چندتا اونا هم بهش زور میگن 

میگن وظیفه عروسه دیگه زورش ب اونا نمیرسه

خودش برای شوهرش جا انداخته ک باید خدمات و سرویس بده ب مادرشوهرش نکنه صدا شوهرش درمیاد

اینم میاد میچسبه بمن اینجوری 

وای چ جالبه

فکر کنم پول شوهرت رو خورده نمیده

جلو خانواده اش هم میخواد خودشو خوب نشون بده شوهرت رو بد

آدمی ک صداش درمیاد مث شوهرت خیلی حق داره

برادرشوهرت مارمولکی باور نکن محبت هاشو از حیله گری هست