2777
2789

من ۱سال و سه ماهه عقدم و اگر شرایط محیا باشه شهریور عروسی میگیریم 

من تقریبا ۳شب در هفته خونه مادر شوهرمینا میمونم 

میدونم میخواید بگید نرو اما شوهرم اصلاا قبول نمیکنه هزاران بااار بابتش دعوا کردیم 

موضوع اینه که اتاق به حیاط در داره خب شب ممکنه دسشویی برم تنها چندین بار پیش اومده صبح اومدم دسشویی برم پدر شوهرم حیاط بوده و سریع روشو برگردونده ولی من سلام میدم بعد وارد اتاق میشم 

اگر میگید معذب میشه من وقتی میخوام برم حیاط کامل لباسامو میپوشم با مانتو شال در میام بعد تو رسمشون و خانواده هاشون خیلی عادیه عروسشون بیاد خونشون بمونه خواهر شوهرم ۵سال تو اتاق خونه مادر شوهرش زندگی کرده 

سری های قبل ازین موضوع ناراحت میشدم ولی بازم میگفتم خب مزاحم میشم دیگه میام خونشون چند وقت بدون اینکه این موضوع رو وسط بکشم با شوهرم حرف زدم که کمتر بیام و ممکنه خانوادش معذب بشن که توضیح داد اصلاا اینطور نیست خود خانوادش میگن که منو هر شب بیاره

نلایک

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

داستان اینه که امروز صبح دوباره این اتفاق افتاد ساعت ۶ که لحظه ای که اومدم از دسشویی که پشت حیاطه سلام دادم اما پدر شوهرم بی تفاوت موند و من وارد اتاق شدم بازم با خودم گفتم خجالت کشید ساعت ۸بیدار شدیم که بریم خونه شوهرمم بره سرکار پدر شوهرم بیرون کار داشت قرار بود شوهرم برسونتش من از اتاق حیاط در اومدم بیرون پدر شوهرم تو حیاط بود سلام دادم ولی سلام نداد😐

نلایک
داستان اینه که امروز صبح دوباره این اتفاق افتاد ساعت ۶ که لحظه ای که اومدم از دسشویی که پشت حیاطه سل ...

شاید گوشاش سنگینه

یا شایدم داره اینطوری رفتار می‌کنه که دیگه نری اونجا


منظورم به موقعیت شما نیست ولی مردا خیلی مسائل رو اصلا متوجه نمیشن یا جزئیات اصلا براشون مهم نیست همه مردا نه ها اکثرا همینن... خودم بیشتر وقتا در مورد رفت و آمد به شوهرم میگم میگه نه خیلیم دوست دارن بری چون خودش دلش میخاد زیاد رفتو آمد کنه.. البته شما که هنوز عقدی و این رفتار پدرشوهرم درست نیست

جام می و خون دل، هریک به کسی دادند، در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد 💔

و از این موضوع ناراحتم به چند دلیل اول اینکه کلا انقدر بی تفاوته حتی داخل خونه هم باشیم من سلام بدم اکثرا بی تفاوته که شوهرم بهش میگه فلانی سلام داد تا اونم جواب بده یا اگر از بیرون بیاد بدون اینکه نگاهی بندازه رد میشه خب وقتی طرف تماس چشمی نمیگیره چجوری من سلام بدم که شوهرم سریع میگه سلام بده سلام بده 

دوست دارم این موضوعو به شوهرم بگم که ناراحتم

نلایک
والا زن و شوهرین یدگه این چیزا عادیهپدرشوهرتم جای پدرته

دقیقا 

و اینکه کلااا براشون عادیه که عروس نامزد بیاد بمونه 

بعد یکسال و خورده ایه ما عقدیم ولی الان این رفتاراش بیشتر شده

نلایک
من پدرم اجازه نمی داد داماد هامون میان خونمون کنار خواهرام بشینن بعد شما سه روز در هفته میری اونجا

عقدیم زن و شوهریم غریبه که نیستیم 

بابای خودمم حساسیت هایی داره تابحال شوهرم شب خونه ی ما نمونده 

ولی خانواده شوهرم اوکین


نلایک
و از این موضوع ناراحتم به چند دلیل اول اینکه کلا انقدر بی تفاوته حتی داخل خونه هم باشیم من سلام بدم ...

حس می کنم شوهرت از طرف خودش گفته خانواده ام دوست دارن هر روزی بری اونجا 



شب قبلش باهات خوبه و همون فردا صبحش این اخلاقو پیدا میکنه؟

کلا من ادم کم حرفیم و اصلا حرف نمیزنیم با هم که بگم باهام خوبه یا بد نهایتا سلام بهم میدیم که اونم گفتم اکثرا نادیده میگیره 

نلایک
شاید گوشاش سنگینهیا شایدم داره اینطوری رفتار می‌کنه که دیگه نری اونجا

نه گوشاش سنگین نیست 

خودمم این حس رو دارم 

ولی هر جوری بدون اینکه اسم پدر شوهرمو بیارم به شوهرم توضیح میدم قبول نمیکنه 

نلایک
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز