این دیگه کلا آدم حسود وعقده ای هستش
یه چیز دیگه هم بگم
رفته بودیم شهر بازی با مادرشوهرم سه تا دختراشو جاری وبرادرشوه که اون شب تنها کسی که دست گرد تو جیبش شوهرم بود از شام تا بازی ها منم خیلی ناراحت شدم برادرشوهرم میومد میگفت رضا بلیط بگیر بریم سفینه باور میکننی ؟
منم اخم زیاد میکزد که اخر شب اومد به شوهرم فگت رضا حساب ما چقد میشه برا امشب که شوهرم گفت هیچ مهمون ما بودین گفت نه نیمشه و ... 20 تومن داد شوهرم با اینکه اونشب 300 تومن شوهرم با شام خرج کرده بود
چه بی عزت نفس و پررو...
سر این 206 که خرید برادروهر شوهرم 7 تومن کمکش کرده اول شوهرم میگفت همین جوری بهش بدم دعوامون شد که گفت باشه بهش میگم هر وقت داشتی بده که سختش نباشه و یواش یواش بده حالام ن نمیدونم ا این 7 تومن چقدرشو کی برمیگرده خونمون ...
منم اگر اوضاعمون خوبه خوب من سرکار میرم و بچم مهد میره خیلی سختی میکشم در ازای پولی که در میاریم اما هیمن جاری عوی تو جمع میگفت مهد خوب نیست بچه های مهد بی ادبن
میخواستم بگم اگر من سرکار نرم پس چه جوری شوهرم پول بده به شماها
یه روز شوهرم داشت میگفت که فرابنفش غذای فلان رستورانو خیلی دوست داره که جاری جان پرید وسط با پوزخند گفت مثلا میخواد بگه ما رسوران میریم
برا خرید عید هم شوهرم گفت چیزایی بگیر که تو جمع معمولی باشی به نرتون چی کار کنم /؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
