خدا بیامرزتش
تموم کردم باش
اتفاقا یه دوست صمیمی ۴۰ ساله داشت که میگفت رفیق معمولی هستیم
یه بارم یه جایی نشسته بودیم دو تا خانم میانسال بش چشمک زدن اومده بودن تو پارک مثلا بدوان
من بعدا فهمیدم خودش زل زده بوده بهشون اول
خیلی احساس خاری کردم
گفتم اون دو تا پیرزن با خودشون گفتن این دختره رو کتفشم حساب نمیکنه
والا رو چه حسابی بهش چشمک زدن