2777
2789
عنوان

دلم خنک شده شوهرمو تنبیه کردم😑😂

191 بازدید | 8 پست

یکشنبه خونه مادرش بودیم شام

باز دیشب مادرشوهرم پشت تلفن بمن تعارف زد ک بیاین اینجا شام ،ما بیرون بودیم

باز امشب داشتیم میومدیم خونمون دیدیم مادرشوهرم داره سوار تاکسی میشع بیاد خونش

گفتیم بیا برسونیمت

بعد بازم تعارف زد ک‌بیاین شام

من گفتم ن مرسی ،شوهرم گفت باشع بیایم 

دو شب قبل شوهرم همش دراز میکشید و میخوابید تاااا ساعت یازده ک‌بیدارش کنم بریم خونمون

امشب گفتم اومدی مهمون حق نداری دراز بکشی بگیری بخوابی 

الان از وقتی اومده قشنگ نشسته ،تحمل نداشت ها اصلا ک بشینه

گفتم اگه مهمونی میخای حق نداری بشینی تا وقتی ک بریم

دلمممم خنک شدههههه

طولانی بود نخوندم همین ک تنبیه کردی افرین

  پیامی به بنده های دل شکسته از طرف پروردگار     من هستم... هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید در هر زمان بهترین باشی.نگران شکستن دلت نباش! می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند. و جنسش عوض نمی شود و می دانی که من شکست ناپذیر هستم و تو مرا داری برای همیشه! چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازدچون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! دلم نمی خواهد غمت را ببینم می خواهم شاد باشی این را من می خواهم تو هم می توانی این را بخواهی خشنودی مرا من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

آفرین بهش چقدر حرف گوش کنه 

شوهر من وقتی پاش بزاره خونه مادرش همش خوابه 

چیزی بگم شروع میکنه آبرو ریزی 

مادر شوهرم که خدای حرف درآوردنه 

منم مجبورم تحمل کنم تا بیام خونه خودم 

آفرین بهش چقدر حرف گوش کنه شوهر من وقتی پاش بزاره خونه مادرش همش خوابه چیزی بگم شروع میکنه آبرو ریزی ...

نه همش میگیره میخابع تاااا ساعت یازده دوازده ک اقارو بیدار کنن بیایم خونمون

امشب ک اصلا دراز نکشید ساعت ده و ربع گفت خابم میاد پاشو بریم🤣😂

خونه مادرش مهمونی نیست که چرا اذیتش میکنی

خونه مادر منم نیست ک دراز بکشم رااااحت باشم

من همش میشینم مثل مهمون خب کمر دردمیگیرم

منم دوس‌دارم راحت باشم 

وقتی دلش میخاد بیاد بیاد بشینه حرف بزنه باهاشون

مگه خوابگاهه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز