هفته پیش با خانواده شوهرم رفتیم بیرون
من یکم حالم بد بود از قبل معدم خیلی اذیتم کرد ولی گفتم برم بیرون حالم بهتر میشه
نهار جوجه بود من داشتم میمردم ولی برای این که مادر شوهرم ناراحت نشه غذامو خوردم
بعد یمدت حالم خیلی بد شد و ببخشید بالا آوردم
من کلا آدم ضعیفیم بخاطر همین از حال رفتم
همه نگران شدن و منو رسوندن بیمارستان و سرم و...
یه خواهر شوهر دارم که کلا دوست داره تو جمع همه به اون توجه کنن..من ادم درونگراییم تو جمع زیاد حرف نمیزنم و کاری با کسی ندارم....از اون روز تا حالا خواهرشوهرم هر دفعه زنگ میزنه به شوهرم که حالم بده بیا منو ببر دکتر ....بعد استوری میذاره که سرم زده... بعد به مادر شوهرم میگه به همه اطلاع بده من رفتم دکتر بیان عیادتم. از شوهرم پرسیدم مشکلش چیه؟میگه سرگیجه داره ولی دکترا فق سرم تقویتی میزنن براش..من واقعا نمیدونم چیکار کنم مگه ادم به مریضی بقیه هم حسادت میکنه؟!