دخترم ۹ سالشه.من چون خودم خیلی از خانواده ضربه خوردم خیر سرم میخواستم نزارم دخترم اینجوری بشه
خودم نپوشیدم وهسه خودم خرج نکردم در توانم بهترینا رو براش خریدم ولی الان میبینم نسبت به بچه های دیگه مثل افسرده هاست
هیچ چیزی شادش نمیکنه
دیروز با دوستم از یه مغازه شیریتی فروشی رد شدیم برای بچه اش شیرینی خرید مقداری.منم چند تا دونه برای دخترم خریدم
بچه اون دید انقدررر ذوق کرد نشست خورد این ولی دید گفت این چیه من نمیخورم چرا خریدی دوست ندارم فلان شیرینی رو باید میخریدی
منم نشستم همشو خوردم اخرش دید بهش هیچی نمیرسه یکی رو گرفت خورد
💩 تو بختم که یکی درست حسابی تو سرنوشتم نمیاد اینم معلومه بزرگم بشه همینجور میمونه فقط ازم توقع داره