من یه دوست صمیمی دارم که خیلی با هم خوبیم اگه کاری داشته باشیم به همدیگه کمک میکنیم این دوستم ماشین داره اگه کاری داشته باشه جایی بخاد بره من میبرمش دیشب دخترش زنگ زد گفت خاله کلاس دارم میتونی منو ببری گفتم باشه داشتم اماده میشدم برم عروسی ولی گفتم گناه ببرمش هنوز که وقت هست خلاصه رفتم دنبالش سوار شد دیدم یه دختر همسن و سال خودش هم باهاشه
کاربری دس دو نفره من و مامانم تو نباشی همه زندگی سر و ته وارونه واااارههههمیشه برا سلامتی داداشم صلوات بفرستین؟ میشه دعا کنید زود خوبش بشه؟❤🙏🏻
کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀
سوار شد میگه خاله من نمیخام برم کلاس ریاضی میشه منو ببری فلان شهر( شهری که یه ساعت با ما فاصله داره ) گفتم شرمنده من عروسی دعوتم ولی تو گفتی کلاس داری گفت نه میخام برم دور دور ولی شما چیزی به مادرم نگو الان نمیدون به مادرش بگم یا نه
کاربری دس دو نفره من و مامانم تو نباشی همه زندگی سر و ته وارونه واااارههههمیشه برا سلامتی داداشم صلوات بفرستین؟ میشه دعا کنید زود خوبش بشه؟❤🙏🏻
سوار شد میگه خاله من نمیخام برم کلاس ریاضی میشه منو ببری فلان شهر( شهری که یه ساعت با ما فاصله داره ...
دیگه مسئولیت قبول نکن
اگه سنش کمه گوشی رو بده دسته مادره که بفهمه
البته اگه میدونی مادره درست رفتار میکنه
کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀