2777
2789
عنوان

بیاید یکم آرومم کنید😭

220 بازدید | 21 پست

سلام من یک سال و نیم جدا شدم یک سال قبلشم تو قهر بودم این مدت کم از خانوادم نکشیدم پدرم خیلی خوب نبود باهام دو بار اسمم درست درمون صدا نزد الان با اینکه من همیشه برای هر کاری کمک دستشونم و پولیم داسته باشم دریغ نمبکنم برای خونه و هه خرید مبکنم با ابنکه احتیاج ندارن اما پدرم محبتی ازش ندیدم امروز خواهرم با شوهرش دعواش شد دومادمون زنگ زد به خواهرم بره خونشون بابام که فهمید اومد کلی تیکه بار من کرد با خرفاش منو چزوند یعنی اینا هم دعوا کنن تیکه هاش نثارم میکنه از بس گریه کردم نا ندارم نمیدونم چیکار کنم این سردی تموم بشه هرکی چپ بره میاد به حون من میافته

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا میترسی چیکارت میکنه مگه ؟محیط ترک میکردی مبگفتی مخاطب حزفهاتوو ن فکر نمبکنم من باشم

من دو ساله زیر توهین و تشر و کتکشم هیچ وقتم جرات نکردم اعتراضی کنم یکبار هم سر یک مسئله کوچیک به حدی کتکم زد و موهام کشید الان که بهش فکر مبکنم مو به تنم سیخ میشه بدون اینکه گریه کنم یا جیغی بکشم بلند شدم روسریم سر کردم هیچی نگفتم میگم که حتی یکبارم نشد درست حسابی اسمم ببره مثلا بخواد میگنه این. خلاصه ترسی که از همون بچگی بهش داشتم هنوزم دارم.  

الان نفهمیدم قضیه دومادتون چه ربطی به شما داشت؟ گفتی پول هم تو خونه خرج میکنی یعنی شاغلی؟

دومادمون زنگ زد خونمون برا گله و شکایت  که دعوامون شد یکی دیگه از خواهرام رفت وساطت بعد بابا به جا اینکه زنگ بزنه به اونا به من کلی تشر زد واقعا خودمم نفهمیدم  چرا من‌. تازه اونا اشتی کردن خواهرم که با شوهرش دعوا شد امروز اوند خونمون  بابام کلی نازشم کشید. اینا خودشون دلرن نیاز به پول من ندارن یک درامد کوچیکی دارم کارهای پژوهشی انجام نیدم با لپ تاپ

ببخشید فضولی نباشه میشه بگید وقتی پدرتون اینجوره بدای چی جدا شدی اصلا پدرت حمایت کرد ازت؟

قبلا هم گفتم من مدرکم دکتراس خانواده همسرم فکر میکردن من بعد دکترام شاغل میشم قبل عقد من دکترام گرفتم رفتم زیر یک سقف فضولی و فتنه مادر و خواهراش سر اینکه چرا من کار ندارم شروع شد شوهرمم یک ادم وابسته بزدل و بی دست و پایی بود و تابع مادر اولشم هم بیوار بود با پارتی رفت سر کار دولتی بعد من استخدامی غیر مرتبط شرکت کردم رد شدم یک شب خواستم خانوادم شام دعوت کنم کلی حرف و توهین کتک که چرا دعوت میکنی رفتم پیش مادرش گله کنم اینم هر فحشی خواست به خودم و خانوادم گفت من باز نرفتم موندم ولی خبر نداستم برام تقشه کشیدن طلاهایی که جز مهریم بود به بهونه عوض کردن ازم گرفت حتی یک ساعت برای عروسیم خریدن اونم به هوای اینکه باطزیش خرابه که نبود و من از رو اعتمادم دادم دیت همسرم بعد خوشان خوشان برا سر زدن منو برد خونه پدرم چیزی نشد که کلی تهمت بهم چسبوند درخواست طلاق داد فقط سر لجبازی و کبنه مادرش و اینکه من دکترا چرا خونه اینا بیولرم و شغلی ندارم پدرم برام وکیل گرفت پشتمم دراومد ولی خوب بعدش کلا باهام سرده مثلا میخوان چند روز دیگه برن حج بع خواهرم میگه چی براتون بیارم ولی به من نه درحالیکه من تا دیقه اخر باهاشون بودم خلاصه این خانواده شوهرم حتی جهازمم انداختن تو حیاط طلاهام و نتی ریزترین لباسم لزم گرفتن موند مهریه کا اونم سه ماه ۲ و ۳ دهم گرم طلا هست که هر بار سوهرم پیام‌مبده و تهدیدم میکنه و تهمت میزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز