من خیلی ناراحتم و نمیشه تو جمع نشون بدم
خونه مامانم دعوتیم و خواهرم اینا هم هستن سرسفره من غذاروکشیدم و کاملا تصادفی اول برای شوهرخواهرم کشیدم شوهرم پیام داده فحش داده ک چرا اول برا اون ریختی پیش من نخوابید و رفته تو حیاط خوابیده
چقد من بدبختم
حتی حوصله توضیح دادنم ندارم چون منتظر بهانست مرتیکه روان پریش عقده ای
وااااا
😐😐😂😂ببخشید
از هیچی ناراحت نیستم
این دیگ چقدر بچس. بگو دفعه دیگ اول واسه شما میشکم نینی کوچولو
اه
بیماری خواهرزادم از عصر همش گریم میگیره دعا کنید براش اسمش زهراست
چقدر حسود. من از دست خودم ناراحتم که چرا اعصابم انقدر ضعیفه چرا نمیتونم صبور باشم چرا آدما نمیتونن خودشونو جای من بذارن تا بفهمن چقدر درد میکشم لااقل کار به کارم نداشته باشن.
الان ازاین ناراحتم که ازصبح سرپام بچه م نمی‌خوابه که منم بخوابم
از اینکه دیروز خواهرشوهزم تو یه بحث سرم داد کشید
من چیزی نگفتم
چون اگر چیزی میگفتم خودش و شوهرم باهم درگیر میشدن
اما ناراحتم که چیزی نگفتم
و ناراحتم از اینکه چرا باید به خودش اجازه بده اینطور با من رفتار کنه
خانواده من یکبار همچین برخوردی یا همسر من نداشتن
خودتو ناراحت نکن.حسودیش شده از این جنبه نگاه رفتارش کن تا اذیت تر نشی
همکلاسیه برادرم فوت شده طفلک فقط 17 سالش بود.. اصلا از صبحه حالم گرفته خوابم نمی‌بره حالت تهوع دارم نمیدونم چمه منم دلم میخواد بمیرم بخاطرش خیلی ناراحتم
با لحن گلزار بهش بگو ااااااحمققق
منم شب اول عروسیمونه و اومدم خونه بابام بخوابم اصن از شوهرم سردم متاسفانه قدرت مدیریت روابط بین خونوادش و همسرشو بلد نیس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
