توروخدا سرزنش نکنید میدونم کارم خیلی خز و اشتباه بوده.من مدتیه تو یه کارگاه شیرینی پزی فروشندگی میکنم یک ماهه و نیمه هم کارای مرد و زن باهم هستن عاشق پسری شدم که از همه نظر عالی بود همه چی تموم بود.خیلی باهام خوب رفتاررمیکرد و هوامو داشت و سینگل بود منم رفته رفته عاشقش شدم ولی هیچی بروز ندادم تا یه روز بهم گفت من فردا آخرین روز کاریمه حواست باشه دیگه سرپرستتون فلانی اخلاقا فرق داره من اون لحظه اصلا نتونستم خودمو کنترل کنم