2777
2789

دوستان ببنید من شرایط شوهرمو میدونستم 

۴ سال دوست بودیم شوهرم ن ماشین داشت ن چیزی

بعد اومد خواستگاریم خلاصع تو جلسه خواستگاری گفت میخاد با وام ازدواج خونه اینا بسازع رو زمین مادرش.

الان ک عقد کزدیم بعد تو عقد ماشین گرفت خودمم۵۰ تومن بش کمک کردم و اینکه

خودم باهاش هماهنگ کرده بودم وام ازدواجمو مبدم که خونه اینا بسازیم  و خودش میگفت جهیزیه رو خودم رفتیم خونمون میخرم تو دیگ نخر.

تا  ابنکه چند روز پیش برگشته گفتع با۶۰۰ تومن هیچکاری نمیشع کرد با این وضع اقتصادی 

از طرفیم پدر مادرش مستاجرن

میگه بریم ی خونه بخریم شراکتی تا خلاصه دو سه سال دیگ پدر بزرگش فوت شد بتونن زمین بفروشن ک مادرش  پول بده ما خونه بگیریم و عروسی

بعدش من به شوهرم گفتم اینجوری من قبول نمیکنم

بعد برگشته گفتع من. اول خونه دار شدن مادرم برام مهمه بعدا خونه دار شدن خودم

گفتم مگه زندگی من این وسط مهم نیست پس چرا قبل ازدواج ما خونه دار شدن مادرت مهم نبود

اونم گفت چرا مهم بود ولی دیگ بخاظر تو ازدواج کردم وگرنه ازدواج نمیگردم دوست داشتم

ولی اولش به من نگفت که خونه دار شدن مادرش مهم تره اینجوری من دو سال دیگ دوست میموندم

خلاصه اینارو بهس گفتم بهم گفت تو چه آدمی هسی مادر من تورو عین دخترش میدونه

با این خرفات ریدی تو همه چی. خودتو بیشتر از این پیشم خراب نکن

خدایی من چیز بذی گفتم؟,

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

با هیچی کار ندارم 

یعنی میخواد منتظر بمونه پدر بزرگ بمیره و زمین بفروشن بعد عروسی و... 

شاید صد سال عمر کرد چرا منتظر مرگ بقیه هست 😕😕😕 


تو وام خودت رو نده 

💙💙ممنون میشم برای سلامتی و عاقبت بخیری پسرام  یه صلوات بفرستید💙💙

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز