4 ساله ازدواح کردم. با پدر و مادر همسرم تو یه خونه زندگی میکنیم. خونه مال شوهرمه، قبل ازدواج خریده. یه دختر دوساله هم دارم. بخدا قسم من کاری ب کار کسی ندارم. کارای دخترمو شوهرم کاملا خودم انجام میدم، لباساشون، نمیدونم غذاشون، و حتی کارای خونه.
ذله شدم ازبس زخم زبون شنیدم. هی میان ب مادرشون میگن بشین دست به سیاه سفید نزنیا، عروست وظیفشه لقمه بگیره بزاره دهنت.
کی گفته من وظیفهمه؟ چون عروس کوچکترم؟ من ک خودم کلا کارای شوهرمو دخترمو انجام میدم؟ حتی یبارم نشده دخترمو بسپرم دستش بگم نگهش دار، هرجا رفتم با خودم بردم تا منتی سرم نباشه.
شوهرمم قبول نمیکنه خونه جدا گانه بگیریم. دلم میخاد ول کنم این زندگیو برم
ب چند نفر باید بفهمونم، حالی کنم ک آقا من فقط از پس زندگی خودم برمیام، فقط میتونم خودمو دخترمو شوهرمو نگه دارم، نمیتونم آقا نمیتونم