اسی منم شوهرم اینطوره کلا سخت نمیگیرم شوهر من در حدی بود بچه رو میبرد دکتر با اون یکی بچه میرفت خونه خواهراش بعد میگفت چرا غذا نداریم
الان بدون اون دکتر نمیبرم نهایتا غذا از بیرون میخرم کارگر میگیرم برا کارا خونه و زندگی رو زهر نمیکنم چون دیگه خیلی خسته ام
یه چند وقت شماهم وقتی از سرکار اومدی برای خودت برو توی گوشی با رفیقات برو بیرون
ترشی درست نکن،سبزی آماده از بیرون بخر
بزار یکم خونه ریخت و پاش باشه
درحد یه غذا بخور و نمیر بزار جلوش تا قدر بدونه
اعتراضم کرد بگو میتونیم باهم توافق کنیم درغیر این صورت من ازاین وضعیت راضیم
عزیزم تورو خدا اگر جوونی زودتر تغییر رویه بده من انقد همه چیزو خودم تنها ساپورت کردم که الان کلی درد ومرض مختلف دارم همشم مال اینه خسته و خوردوخاکشیر که از سر کار برمی گشتم تازه کارای خونه شروع میشد الانم همینطوره تازه خب همسر شما باز اون ساندویچ خونگی رو میخوره همسر من اونو به عنوان عصرونه هم نمی پذیره از ۷روز هفته حداقلشم من۵روزش باید برنج با گوشت و مرغ و...حتما بپزم
تموم بدنم فرسوده شده احساس زنای ۸۰ ساله رو دارم
چند روز خونه کار نکن. بزار خودش کاراشو بکنه بفهمه داری زحمت میکشی تو خونه.
سر کار اگر لزومی نداره نرین
من کلن توی زندگی به این نتیجه رسیدم که آدم ها رو نمی شه تغییر داد ، نه حالا صرفن موضوع کمک نکردن همسر ها ، کلی عرض می کنم
اگر در شرایطی هستیم که زمان زیادی با اون افراد در حال سپری کردن هستیم و خاهیم بود، مثل خانواده، همکار و ...، نباید مقابله به مثل کرد ، نباید ذهن رو درگیر کرد، نباید به اصطلاح شخم زد، چون اونا تغییر نخاهند کرد و فقط آرامش خودمون از دست میره
پس بهتره بپذیریم و ادامه بدیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
