من همیشه از شوهر کردن خیلی میترسیدم فک میکردم همه مردها مثل بابا وعموهای خودم هستن ادمای بی عار و بی مسئولیت😟که حتی مسئولیت کارها واشتباهات خودشونو به عهده نمیگیرن و باید یکی دیگه مدام حواسش به زندگی اینا باشه...همیشه مادرم برام حکم پدرم رو داشت هرچی میخواستم از کیف وکفش لباس مدرسه تا خوردوخوراک از مامانم میخواستم کلا واژه ای به اسم پدر غریبه اس برام..نه اینکه فک کنین چون از صبح تاشب سرکارمیرفت وقت رسیدگی ب مارو نداشت نه اتفاقا ازصبح تاشب تو خونه بود خرجی خودشم مامانم میداد بعدش این مادربزرگم(مادرپدریم)فقط عروساش رو تو بددهنی و بی عاری پسراش مقصر میدونه وهمش میگه زناتون درست حسابی نبودن که شماها ب جایی نرسیدین😐😐
تااینکه بلاخره شوهرکردم وبعدش فهمیدم مرد مسئولیت پذیرهم وجود داره که میتونه حامی وپشتیبت یک زن باشه و واقعا مادرمنو مثل مادرخودش میدونه و دنبال کارهاشه😊مادرم باوجود این داماد نداشتن پسر رو اصلا احساس نمیکنه از پسر خیلی دلسوزتره براش.
من معتقدم که مادرشوهرم رو باید دستاش رو بوسید بااین تربیت کردنش😘
خانما کیا موافق این هستن که بچه رو باید از کوچیکی درست تربیت کرد؟؟