2777
2789
عنوان

تاپیک ترسناک هیجانی آدرنالین بالااا

| مشاهده متن کامل بحث + 253 بازدید | 32 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

به جان مادرم اگر الکی بگم میخواستم برم پاساژ بعد خیلی دیرم شده بود سری یه ماشین عبوری گرفتم بعدش پسر ...

خداروشکر شانس اوردی دختر

قیمت آدمارو موقعیت و زمان مشخص میکنه تو خوشیا که همه ی قیمتن!دل نبند به خوشی های زود گذر اینو الان‌ خوندی ولی بعدا میفهمی..به خودتم‌اعتماد نکن اعتماد دو سر باخته زندگی مثل ی تئاتره با تجمع نقاب ها‌...

پرسیدم مامان اونجا هم زلزله میاد؟؟گفت نه گفتم میترسم زود بیا خونه تا تلفنو قطع کردم روی در اپارتمان ک اهنی سبز رنگ بود یه سایه بلند با موهای بلند دیدم درو هرچی میخواستم باز کنم نمیشد فقط یا خدا خدا میکردم سریع باز کردم و با نفس تنگی رفتم داخل مجتمع نشستم تا مامانمو دخترخالم ک از خودم بزرگتر بود اومدن

گذشت بعد از شام دیدم مامانمو دختر خالم باهم سرشونو چرخوندن از داخل اتاق اشپزخونه تا هال دختر خالم غش کرد و خواست بره خونه هرچی داستانو جویا شدم چیزی نگفتن تا من نترسم مثلا

دگم نباش(از چهار چوب خارج شو)👍👍👍Q+

فردا صبحش با کلی اصرار داستان دیشبو جویا شدم و دیدم اونام همون چیزیو دیدن ک من دیدم منم گفتم اتفاق دیشبو دختر خالم ک خیلی میترسید تاکسی گرفت رفت خونه ...مامانمم گفت حتما خیالاتی شدید و یجور سرو تهشو هم اورد اما هممون میدونیم ک چی دیدیم

دگم نباش(از چهار چوب خارج شو)👍👍👍Q+

به جان مادرم اگر الکی بگم میخواستم برم پاساژ بعد خیلی دیرم شده بود سری یه ماشین عبوری گرفتم بعدش پسر ...

چندسال پیش از خونه قهر کردم یه ون سبز بود تاکسی ک چند نفر سوارش بودن ادم عادی بودن ۱۷.۱۸سالم بود همشون یهووو یجا پیاده شدن من موندمو راننده ی کثیف

رفت سمت قبرستون هرچی بهش گفتم کجا من اینجا مسیرم نیس گفت یه دوری بزنیم با پازدم تو گردنش پامو گرفت ول نکرد

تا همون کاریو کرد ک همه میدونن با خودش البته کثافت بعدم درو باز کرد منم با زاری رسیدم خونه مامان بزرگم هرچیم منتظر شدیم اون مسیر پیداش بشه شکایتش کنیم نشد اشغال

دگم نباش(از چهار چوب خارج شو)👍👍👍Q+

خیلی سال پیش دایی مامانم توی یه خونه ی خیلی قدیمی زندگی میکردن دخترش یه عکس از داداشش میگیره اون زمان گوشی سونی اریکسون بود بعد یچیزی میبینن بالای سر پسره .عکسه دست بدست میشه میرسه دست داییم میندازه روی تیوی بزرگش میکنه یکی دوسال بعد میبینن یه مرده ک پا نداره تنش از شونه ی داداشه شروع میشه و یه لبخند ژگونت داره با گوشای بزرگ انگار روی هوا بوده

بعدها از خدابیامرز بابابزرگم شنیدیم ک این طرف خبر تصادف خواهرشو میشنوه و خودشو توی همون خونه ک اینا توش بودن اتیش میزنه و میمیره اما بهشون نگفتیم

دگم نباش(از چهار چوب خارج شو)👍👍👍Q+

ی مدت دنبال موکل گرفتن بودممیبینم سایهاشونو نمیترسم😐برامم عجیب نیس این چیزا

این چیزا الکیه و از انرژی خودت میگیرن تبدیل ب انرژی تاریک میکنن و فرازمینیای بد رو میندازن توی زندگیت

دگم نباش(از چهار چوب خارج شو)👍👍👍Q+

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mmmary66  |  5 ساعت پیش
توسط   _vampi_  |  8 ساعت پیش