سلام یکم منو راهنمایی کنید
شوهرم هربار ب ی بهانه منو میبره خونه مادرش با اینکه خونمون دورم هست ازهم یا وسیله تو جا گذاشته یا اونور مشتری داره باید بره و...
هفته ای یکبار ک باید بریم و بعدا هم هربار بیرونیم ب این بهانه ها میپیچه سمت خونه اونا و میریم چندین بار مستقیم غیرمستقیم گفتم ما مستقل شدیم رفت آمد اندازه داره انگار ن انگار و اینکه کل خانواده و فامیلای من تو ی شهر دیگه هستن من هیچ جا نمیرم فقط خونه خودمم
ولی این دیگه شورشو درآورده الان بدون اینکه ب من بگه من فک میکردم برا خرید مایحتاج خونه رفتیم بیرون یهک منو برده خونه مادرش که تو انباری ی وسیله دارم لباسم مناسب نبود جاریام اونجا بودن من اصلا سرووضع مناسبی نداشتم و اعصابم ب حدی خورد شده ک هیچی بهش نگفتم واقعا دیگه نمیدونم چیکارکنم اینجا هم تنهام به کسیم چیزی نمیگم همرو ریختم تو خودم