2777
2789
عنوان

باشوهرم دعوا کردم

363 بازدید | 42 پست

شوهرم تهران کار میکنه خودم مشهدم ۲ یاله ازدواج کردیم یه بچه دارم که داره یه سالش پرمیشه ،شوهرم اصرار داره بریم تهران به خاطر موقعیت شغلیو پولیومکان من میگم نه چون مشهد مامانم و بابام و خلاصه کل فامیل هام اینجان... امروز دعوا کردم شدید عصبی شدم چَک زدم توی صورتش هیچی بهم نگفت ولی بعد چند دقیقه گفت زهرا بخدا میزنمتا گفتم بزن،اگه جرعت داری بزن واقعا اعصبانی شدم بهش گفت اگه میخوای بری تهران برو ،از هم جدا میشیم و منو پسرم مشهد میمونیم ،واقعا سر سخت واستاده که باید بریم تهران و... اخرش هم گفتم اوکی طلاق بگیریم .. اون قبول نکرد بهش گفت داریوش(شوهرم)بس کن دیگه خستم کردی بعدشم حرفی نزد و اومد عذر خواهی کرد الانم من حالم خوب نیس ... 

واقعا وقتی چکش زدم اعصبانی بودم خب اگه ما براش مهم هستیم باید بمونه پیش زن و بچش ... 

تروخدا بگین چیکار کنم من با این ؟ 


راست میگی جدی ؟؟؟؟

کارت خیلی اشتباه بوده خیییلی 

تصور کن الان برعکس بود شوهرت بهت سیلی میزد 

چه حالی داشتی ؟

تازه اگه اینجا میگفتی شوهرم کتکم زده همه کاربرا میگفتن دستش بشکنه انسانیت نداره و فلان 

حرمتا بین تون شکسته شد با این کارت

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

راست میگی جدی ؟؟؟؟کارت خیلی اشتباه بوده خیییلی تصور کن الان برعکس بود شوهرت بهت سیلی میزد چه حالی دا ...

عصبانی شدم خب واقعا هم پشیمونم اما اگه منو بچش براش مهمیم باید میموند ولی خب ... 

خیلی دوست دارم شوهرم این تاپیکها رو بخونه تا قدر منو بدونه 

به خاطرش کجاها که رفتم و زندگی کردم

تک و تنها 

حالا اینکه گفته بیا پایتخت تو زدی تو گوشش

بعد جالبه شوهر من برمیگرده میگه تو به خاطر این زندگی چیکار کردی برای من

خیلی دوست دارم شوهرم این تاپیکها رو بخونه تا قدر منو بدونه به خاطرش کجاها که رفتم و زندگی کردمتک و ت ...

مامانم و ... مشهدن شوهرم هم مامانشو... مشهدن ولی میگه باید بریم تهدان خب من تحمل تنهایی رو ندارم تهران 

وقتی هنوز ناف وابستگیتو جدا نکردی توان مستقل شدن نداشتی چرا ازدواج کردی؟

خب شوهرم هم اگه براش ارزش قائل بودم باید میموند و به حرفم گوس میداد بعد هم سخته توی سهر غریب توی قربت ...

خب شوهرم هم اگه براش ارزش قائل بودم باید میموند و به حرفم گوس میداد بعد هم سخته توی سهر غریب توی قرب ...

صحبتات مثل بچه ی دو ساله ست

کار نکنه و پیشرفت نکنه چون زن بی منطق و وابسته داره؟

حاضری بچت بی پدر بزرگ بشه ولی ور دل پدرومادرت باشی؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز