شوهرم تهران کار میکنه خودم مشهدم ۲ یاله ازدواج کردیم یه بچه دارم که داره یه سالش پرمیشه ،شوهرم اصرار داره بریم تهران به خاطر موقعیت شغلیو پولیومکان من میگم نه چون مشهد مامانم و بابام و خلاصه کل فامیل هام اینجان... امروز دعوا کردم شدید عصبی شدم چَک زدم توی صورتش هیچی بهم نگفت ولی بعد چند دقیقه گفت زهرا بخدا میزنمتا گفتم بزن،اگه جرعت داری بزن واقعا اعصبانی شدم بهش گفت اگه میخوای بری تهران برو ،از هم جدا میشیم و منو پسرم مشهد میمونیم ،واقعا سر سخت واستاده که باید بریم تهران و... اخرش هم گفتم اوکی طلاق بگیریم .. اون قبول نکرد بهش گفت داریوش(شوهرم)بس کن دیگه خستم کردی بعدشم حرفی نزد و اومد عذر خواهی کرد الانم من حالم خوب نیس ...
واقعا وقتی چکش زدم اعصبانی بودم خب اگه ما براش مهم هستیم باید بمونه پیش زن و بچش ...
تروخدا بگین چیکار کنم من با این ؟